۶ نکته برای تقویت نوشتههای شما
گاهی فکر میکنم باید به کار نویسندهای که اولین پیشنویس خود را منتشر میکند شک کرد.
اغلب نویسندهها برای نوشتهها خود، بهخصوص اگر کتاب، داستان، رمان یا حتی پست وبلاگ باشد زمان صرف میکنند و نسخۀ دوم، سوم یا چهارم آن را در معرض دید قرار میدهند.
اما از پیشنویس اولیه تا نسخۀ بعدی چه اتفاقی باید بیفتد؟
از آن فاصله بگیریم که چه؟
خب، میتوانیم دراینبین نکاتی را روی نوشتهمان اعمال کنیم:
شکستن جملات
دیروز مشغول خواندن کتاب یکی از دوستانم بودم برای ویرایش. همین ابتدای نوشته با یک جملۀ ۵ خطی مواجه شدم که به مرا به وحشت انداخت.
نوشتن جملات طولانی ازنظر دستور زبان مشکلی ندارد اما این نوع جملهها خیلی راحت تمرکز خوانند را از بین میبرند.
بنابراین میتوان همین جملههای چندخطی را شکست و از دلشان چند جملۀ کوتاه جذاب بیرون کشید.
صدای نویسنده
ممکن است لازم باشد در نوشته از اولشخص یا دوم و سوم شخص همزمان استفاده شود.
مثلاً برای شروع از خودمان بگوییم و ادامه متن را با دوم یا سوم شخص ادامه دهیم.
اما جابهجایی مدام بین زمانهای مختلف مخاطب را گیج میکند. بهتر است مثلاً اگر با اولشخص شروع میکنیم با دوم یا سوم شخص به پایان برسانیم.
چرخیدن بین زمانها در نوشته ابهام ایجاد میکند و خواننده را خسته.
علامتها
گذاشتن تعداد زیادی علامت تعجب و سؤال و ویرگول و کروشه و گیومه نهتنها متن را زیبا نمیکند بلکه جریان آن را کند کرده و قوت نوشته را میگیرد.
مثبتها و منفیها
عبارتها و کلمات منفی حس بدی منتقل میکند، چه به خودمان چه مخاطب.
بهجای «شما نباید این اشتباه را انجام دهید»، بگوییم «بهتر است این کار را انجام ندهید» یا راهحل ارائه دهیم.
در بازنویسی همیشه راهی پیدا کنیم برای حذف یا جایگزینی کلماتی چون «نه»، «نمیتوان»، «نمیشود»، «نباید» و…
علاوه بر زیباتر شدن متن، این کار ذهن را برای پیدا کردن کلمهها و عبارتهای تازه به چالش میکشد.
سختها و آسانها
عدهای فکر میکنند که اصطلاحات سخت و غیرمعمول نوشتهای هوشمندانه بر جای میگذارد.
درحالیکه یک متن خوب خواننده را با واژههای سخت گیج نمیکند.
اگر لازم باشد یک فرهنگ لغت با خودمان داشته باشیم تا برای بهبود و روانی نوشته از آن استفاده کنیم.
برای اینکه به متنی روان برسیم بهتر است از کلمه و عبارتهایی استفاده کنیم که برای دیگران آشنا یا حداقل قابلدرک و ملموس باشد.
بیرحمی
انصافاً استاد برایم سنگ تمام گذاشت.
استاد برایم سنگ تمام گذاشت.
با حذف یک کلمه از جملۀ اول اتفاقی افتاد؟ معنا عوض شد؟
نهتنها چیزی تغییر نکرد بلکه کوتاه و بهتر هم شد.
قید و صفت و توضیحات اضافه را با بیرحمی تمام حذف کنید.
اطناب و حشو خواننده را جذب نمیکند درحالیکه ایجاز باعث میشود مفهوم متن خیلی سادهتر به خواننده منتقل شود.
درنهایت مهم نیست که چقدر نویسندۀ خوبی هستیم و چقدر مینویسیم، زمانی که دستبهقلم میگیریم تمایل داریم که از واژههای خاص استفاده کنیم یا جملات را به روشهای ویژهای بیان کنیم.
همین باعث میشود حذف زوائد نوشته سختتر باشد.
پیشنویس اولیه را راحت و آزاد بنویسیم و در بازنویسیها سختگیر باشیم.
شاید دوست داشته باشید این مطلب را هم بخوانید:
چگونه نوشتههایمان را صیقل بزنیم تا خواندنیتر شوند؟
مدت زیادی است که نوشتههایتان را میخوانم، و به نظرم این نوشته یکی از بهترین نوشتههایی بود که از شما خواندم. با اینکه خیلی مختصر هر مورد را توضیح داده بودید، ولی خیلی از ابهاماتم برطرف شد. تشکر!
سلام آقای امینی عزیز
ممنونم از لطف و محبتتون
من قصد دارم این پست رو مدام به روز کنم و نکاتی جدیدی رو بهش اضافه کنم.
با سلام؛
نوشته هاتون خیلی عالی و پرمغز هست. این پست رو خیلی کوتاه توضیح دادید اما خوب و کاربردی.
درود
سلام
ممنون از لطفتون
خوشحالم که براتون مفید بوده
من زیاد عادت ندارم از روی سایت مطالب رو بخونم برای همین حدود ۵۰صفحه از نوشته های شما رو پرینت کردم اوقات فراغتم می خونم(همیشه خواندن از روی کاغذ لذت بخش تره!)هر چند روز یکبار هم سر می زنم و چک می کنم چه نوشتین…..مختصر و ساده و روان نوشتنو خیلی خوبه…آدم تشویق می کنه به این رود نگاه بندازه،گاهی یادم میره نباید خیره شد!موفق باشید…
سلام رضای عزیز
کامنت پر مهرت رو چندبار خوندم و دلگرم شدم.
خوشحالم که نوشتههای من رو دوست داری و انقدر با لطف و محبت راجع بهشون حرف میزنی.
با خوندن پیامت حتماً از این به بعد پر انرژیتر و باانگیزهتر مینویسم.
باز هم برام بنویس.
راستی وبلاگ خیلی خوشکلی هم داری. حتما بیشتر بهش سر میزنم.