داستان پدر من و مزایای خود انضباطی

پدرم ۴۵ سال مدیر مدرسه بود. مدیری که در این نیم‌قرن زودتر از سرایدار در مدرسه را باز می‌کرد و دیرتر از همه به خانه برمی‌گشت.

مدیری که تمام کارهایش بر اساس نظمی عجیب‌وغریب پیش می‌رود. حتی حالا که دل از مدرسه بریده و در خانه با باغچه و درخت‌ها، کتاب‌ها و شعرها سرگرم است.

در بیست‌وچند سالی که من به یاد دارم و می‌بینم، بیدار شدن ساعت ۴ صبح و دو سه ساعت پیاده‌روی و بعد رسیدن به کارهای روزانه و غذا خوردن و خوابیدن و هر کار معمول دیگر سر ساعت مشخص، طوری که همۀ ما حفظیم که قرار است در فلان ساعت چه اتفاقی بیفتد، ترک نشده.

سال‌های سال این نظم در خانۀ ما بدون هیچ‌گونه سختگیری و عتابی جاری بود و جاری ماند.

فکر می‌کنم خود انضباطی یک الگوی رفتاری است که در آن تصمیم می‌گیریم چه‌کاری را باید انجام دهیم به‌جای آنچه می‌خواهیم انجام دهیم.

یعنی چیزی که پدرم را سر ساعت ۴ صبح بیدار می‌کند عادت یا ضرورت نیست، درونی است. آنچه او را وادار می‌کند تا در هرجایی و سر هر قراری به موقع حاضر شود از درون است.

بااین‌حال این نظم و قدرت درونی ذاتی نیست. به تمرین و توسعه و تقویت نیاز دارد. درست مثل عضله‌هایی که اگر از آن‌ها استفاده نشود شل و وارفته می‌شوند، هر چه از این عضله‌های ذهنی بیشتر کار بکشیم قوی‌تر می‌شوند.

خود انضباطی با کنترل خود متفاوت است. دیسیپلین مربوط به اراده در انجام کارهای اساسی است. نظم شخصی برخلاف باور عموم محدودکننده نیست بلکه دربارۀ قدرت درونی برای رسیدن به اهداف حیاتی حرف می‌زند.

اراده‌ای برای شروع کار و ثابت‌قدم ماندن در آن به‌رغم سختی‌ها یا موانع موجود.

«خود انضباطی نوعی آزادی است. رهایی از تنبلی و بی‌حوصلگی، رهایی از انتظارات و توقعات دیگران، از ضعف و ترس و شک و تردید.»

-دورمن

نظم درونی باعث می‌شود قدرت ایستادگی در مقابل سختی‌ها و مشکلات، چه فیزیکی و جه احساسی را داشته باشیم. رضایت فوری را از بین می‌برد و نشان می‌دهد که برای رسیدن به بهترین‌ها به زمان و تلاش چند برابر نیاز داریم.

فکر می‌کنم خود انضباطی به‌خصوص برای افرادی مثل من که در خانه کار می‌کنیم یکی از پایه‌های اساسی موفقیت و پیشرفت است. به همین دلیل باید برای رسیدن به آن جدیت داشته باشیم.

داشتن خود انضباطی باعث می‌شود بتوانیم کنترل مسیر اهدافمان را در دست داشته باشیم و شانس دستیابی به آن‌ها را به‌طور چشمگیری افزایش دهیم.

احساس می‌کنم هر بار که خودمان را متعهد به انجام کاری در زمان مشخص می‌کنیم با حصول نتیجه اعتمادبه‌نفس بیشتری خواهیم داشت.

از طرفی هر بار که کاری را درست و به‌موقع و تمام و کمال انجام می‌دهیم می‌توانیم تأثیر آن را روی اطرافیان خودمان ببینیم یا حتی مشوق و انگیزۀ این کار باشیم.

شاید ایجاد یک نظم درونی و خود انضباطی یکی از بهترین و مهم‌ترین تصمیم‌هایی باشد که تأثیر قدرتمند آن را می‌توان در جای‌جای زندگی دید.

جایی نوشته بودم که من به کار دیگران همیشه متعهد بوده‌ام و نظم خاصی برای انجام آن‌ها داشته‌ام. باید این نظم را در برای همۀ کارهایم به وجود بیاورم.

شاید اولین قدم همین تعهد به خودمان باشد. وقتی قرار می‌گذاریم که از همین لحظه با تمام توان پیش برویم و کارهایی که باید را انجام دهیم دیگر اجازۀ بهانه‌گیری و توجیه نداریم.

شاید این مراحل به خود انضباطی کمک کند:

  • قدم‌های کوچک برداریم
  • کارهایی را که می‌دانیم باید انجام دهیم، دقیقاً بشناسیم
  • اولویت‌بندی کنیم و فهرست بنویسیم
  • نقشۀ راه داشته باشیم
  • وسوسه‌های محدودکننده را از بین ببریم
  • بدانیم که شکست در هر مرحله بخشی از مسیر موفقیت است

بر این باورم که تمام موفقیت‌ها، در هر بخشی از زندگی بر ستون نظم و انضباط استوار است. شاید کار سختی باشد اما دستاوردهای شگفتی دارد.

ممکن است کارهایی که باید انجام دهیم خوشایند نباشند، یا به دلیل عدم علاقه مدام آن‌ها را به تعویق بیندازیم اما به قول جان ماکسول اگر می‌خواهیم رشد کنیم باید از منطقۀ امن خودمان خارج شویم. (+)

این نوشته را با نقل‌قولی از ناپلئون هیل به پایان ببریم:

«خود انضباطی با تسلط بر افکار شروع می‌شود. اگر شما کنترل افکار خود را نداشته باشید نمی‌توانید آنچه انجام می‌دهید را کنترل کنید. خود انضباطی شما را قادر می‌سازد که ابتدا فکر کنید و بعد عمل.»

 

کانال تلگرام چگونه شاعر شویم؟

در اینستاگرام با هم شعر بخوانیم

۳ نظر

نظر خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *