بعد از دیدن فیلم روی راه شیری، ذهنم مشغول شد به تمام رابطههایی که اطرافم میدیدم که گاهی عاشقانه بود و گاهی هم نه. به آنها که پایدار بودند و به بعضی که از میانۀ راه یک جایی محو میشد و گم. چیزی که بعد از تماشای این فیلم و با توجه به معدود رابطههایی
زینب رمضانی ، غمگین از حجم کارها و کمبود وقت و پریشانی، از من پرسید چطور زمان خودت را با وجود مشغله زیاد مدیریت کردی؟ برای من در هر مقطع از زندگی با شروع یک فعالیت جدید مسئلۀ مدیریت زمان پررنگ شد. اتفاقی که با شروع سال جاری هم افتاد و من برای استفادۀ
خیلی خوب است که گاهی بنشینیم و غیبت کنیم، حرف بزنیم، گله کنیم، بخندیم و عصبانی شویم حتی. یک بغل سبزی برای پاک کردن، همراهی همسایهها و یک روز تعطیل. اما نه، به این امکانات که سخت فراهم میشوند هیچ نیازی نیست. یک کاغذ و قلم یا باز کردن فایل ورد کافی است. یکی
امروز برای یافتن یک هدیۀ کوچک و البته تکراری برای یکی از دوستانم مجبور شدم ساعتی را در خیابان بچرخم و در نهایت دست خالی برگردم. تنها به خاطر وسواس زیاد. با خودم فکر کردم انقدر که هدیه دادن را دوست دارم هدیه گرفتن برایم مطلوبیت ندارد. همیشه سعی میکنم با هدیههایی کوچک اطرافیانم
نوشتۀ آخر وبلاگ قبلیام را خیلی دوست دارم و گاهی برای مرور دوران نوجوانیام آن را میخوانم. افسوس که بلاگفا طی اقدامی ناگهانی، چند سال ذوق و شوقی که با کلمهها روی صفحۀ مانیتور تخلیه میشد را از بین برد. هر چند حالا شاید ارزشی نداشته باشند و حتی خندهدار به نظر برسند اما همۀ
مشغول خواندن پروپوزال یکی از دوستانم بودم که در دو خط پنج غلط املایی دیدم. وقتی از او پرسیدم حتی نمیدانست معنی این کلمهها چیست و اصلاً چرا آنها را به کار برده. از روخوانی هم عاجز بود. چند وقت پیش هم که متنهای ارسالی مخاطبان کانال را مرور میکردم به کلماتی رسیدم که
این تمرین صرفاً تجربۀ شخصی من است و امکان دارد اساتید ادبیات با آن موافق نباشند اما از آنجاکه برای من نتیجۀ مثبتی در پی داشته تصمیم گرفتم آن را به اشتراک بگذارم. اگر میخواهیم شعر را بهتر درک کنیم و با توجه به مفهوم آن راحتتر و روانتر بخوانیم، یعنی در شعرخوانی
همیشه به دوستان دور و نزدیکم توصیه میکنم سعدی بخوانند. چرا؟ ۱-بارها شنیدهایم که سعدی سهل و ممتنع سخن میگوید. یعنی در نگاه اول و به ظاهر ساده مینماید درحالیکه اگر بخواهیم مانند او بنویسم نمیتوانیم. اما همین سهل بودن آن موجب شده در طول قرنهای متمادی افراد به راحتی با نوشتههای او ارتباط
انقلاب انقلاب نکنید، به انقلاب بروید. منظور از انقلاب به طور خاص کتابفروشی است. حالا هر جای دنیا که هستید. البته برای من لوازم تحریر را هم در بر میگیرد. فکر میکنم کمهزینهترین راه برای اینکه خودمان را بازیابی کنیم و حال خوبی به دست آوریم همین کتابدرمانی است، هیچ عذر و بهانهای هم
قبلاً نوشته بودم که اهل دیدنِ فیلم نیستم مگر آنکه دوستی کاربلد آن را معرفی کند (+). دلیل سادهای دارد من نمیتوانم دو ساعت متوالی یک جا بنشینم. همین. امروز به پیشنهاد کسی که به درستیِ کارش اعتماد دارم «On the Milky Road» (روی راه شیری) را دیدم، یک درام عاشقانه با رگههایی از