دسته: توسعه فردی

چرا همۀ ما به استعاره نیاز داریم؟

به جنگ مشکلات برو خودت را از تک و تا نینداز به ساز دنیا نرقص تابه‌حال به این جمله‌ها یا عبارت‌هایی ازاین‌دست توجه کرده‌اید؟ زبان روزمرۀ ما پر از استعاره‌هایی است که از آن‌ها آگاه نیستیم یا چنان به زندگی ما جذب شده‌اند که رنگ و فرمشان از چشممان پنهان مانده. اما این استعاره‌هایی که

شما هم نگران ایده‌هایتان می‌شوید؟

دفترچه‌های یادداشتم را که مرور می‌کردم با ایده‌هایی مواجه شدم که بین کاغذها گیرکرده و مجال بیرون آمدن نداشته‌اند تا حالا که دیگر از دهان افتادند. تیترهای خاک خورده، موضوعات بیات‌شده و کلمه‌هایی که حالا دیگر با من غریبه بودند. خیلی وقت‌ها ایده‌هایمان را از ترس اینکه ممکن است به شکست منتهی شوند یا اینکه

فرمول پیدا کردن کار مورد علاقه

یک زمانی وقتی دانش آموزان و دانشجویان می‌خواستند انتخاب رشته کنند همه می‌گفتند بازار کار را در نظر بگیر. بعدازآن که دیدیم بازار همۀ رشته‌ها تقریباً به هم نزدیک شده می‌گویند علاقه‌ات را دنبال کن. اما این توصیۀ چندکلمه‌ای خیلی کلی و مبهم است. هیچ نقشۀ راهی برای آن وجود ندارد. علاقۀ من چیست؟ چطور

جرئت متفاوت بودن

برایم نوشت: اگر کنکور دکتری قبول نشوم همه مرا زیر سؤال می‌برند. برایش نوشتم: چه اهمیتی دارد؟ تو قرار نیست مطابق میل و خواستۀ دیگران زندگی کنی. مهم این است که تو باهوش، پرتلاش و فوق‌العاده‌ای. همۀ ما همین‌طوری هستیم. آدم‌هایی با ویژگی‌های شگفت‌انگیز. چرا اجازه ندهیم این خصوصیت‌ها نقطۀ شروع و پایۀ زندگی ما

اهمیت مهارت‌های نرم و راه‌هایی برای تقویت آن‌ها

در دوره‌ای که ما زندگی می‌کنیم تغییرها با سرعت بیشتری صورت می‌گیرند و شتاب بیشتری دارند. ازآنجاکه همه‌چیز از کسب‌وکارهای بزرگ گرفته تا یک خریدوفروش کوچک و ساده به سمت اجتماعی شدن پیش می‌روند. اینجاست که اهمیت مهارت‌های نرم روزبه‌روز افزایش می‌یابد. این روزها آدم‌های موفق در هر حرفه‌ای را که ازنظر می‌گذرانم متوجه می‌شوم

قدرت یادگیری دائمی

گاهی خیلی از ما بعد از تمام شدن درس و دانشگاه، مدرکمان را دست می‌گیریم و گوشه‌ای می‌نشینیم به امید یک کار درست‌ودرمان. فکر می‌کنیم دیگر هر چه بود در همان سال‌ها تمام شد. اگر بخواهیم متناسب با رشته‌ای که در آن تحصیل کرده‌ایم کار کنیم، بازهم آنچه در دانشگاه به ما یاد می‌دهند کافی

مهارتی که هیچ‌کس به ما نیاموخت

خانۀ ما همیشه شلوغ بود. وقتی زنگ تعطیلی مدرسه توی گوشم می‌پیچید آرزو می‌کردم وقتی وارد خانه می‌شوم جز کفش‌های خودمان، کفش‌های رنگارنگ دیگری را پشت در نبینم. نه اینکه از مهمان و رفت‌وآمد بدم بیاید؛ اما دلم می‌خواست روزهایی را هم فقط خانواده باشیم و بس. در آن روزها توی انباری برای خودم گوشه‌ای

۶ تدبیر برای انجام دادن کارهایی که دوستشان نداریم

پیاده، تاریکی خیابان را قدم می‌زدم و فکر می‌کردم. توی دلم با کلمات جشن گرفته بودم اما تصور انجام کاری که جز ملال برایم چیزی ندارد آزارم می‌داد. چرا ملال؟ همین‌که می‌نشینم پای‌ کار دلم می‌خواهد شعر بخوانم، کانال را به‌روز کنم، کتاب‌هایم را ورق بزنم، هزار کلمه‌ها را بنویسم. آرام و قرار نشستن ندارم

تفکر استعاری و پیچیدگی اقتصادی

استعاره‌ها بنیان درک، فکر و عمل ما هستند. -لیکاف دو ماه دیگر باید از پایان‌نامه‌ای دفاع کنم که حول محور پیچیدگی اقتصادی می‌چرخد و من تا چند روز پیش بااینکه می‌دانستم این شاخص، که عمر زیادی هم ندارد، در پی توضیح چه مفهومی است اما از بازنمودن آن برای دیگری یا حتی برای خودم عاجز

در محاصرۀ چه کسانی هستیم؟

توی مدرسه همیشه به ما توصیه می‌کردند که با بچه‌های درسخوان معاشرت کنید. یا از آن‌ها که تنبلی می‌کنند تا حد امکان دور شوید. از طرفی معلم‌ها گروه‌هایی تشکیل می‌دادند از افرادی که نمره‌های بیشتری می‌گرفتند و کسانی که سطح نمرات پایین‌تری داشتند برای ارتقای آن‌ها. بعد از گذشتن از دوران مدرسه و نوجوانی این