۱۳ نکتۀ ویرایشی برای وبلاگنویسان و تولیدکنندگان محتوا
اغلب آنهایی که وبلاگ مینویسند شاید نکات ویرایشی را بلد باشند. این روزها هم کتابهای فراوانی را میتوان یافت که چنین آموزشهایی را داشته باشد و هم توی اینترنت میتوان در حد ویرایش متن خودمان چیزهایی را یاد بگیریم.
پس بهانهای برای یادگیری وجود ندارد.
اما خیلی از آنها فقط این نکات ریزودرشت را، حالا اصلاً همان ریزهایش را فقط بلدند اما به کار نمیگیرند.
قبول دارم، ویرایش کردن برای همه خوشایند نیست و میدانم که این علاقهای که من به بازنویسی و اصلاح متن دارم را شاید کسی نداشته باشد، علاوه بر علاقه حوصله سر بر هم هست.
مثل هرس کردن درختها، یا تمیز کردن و گردگیری خانه و خیلی کارهای ظریف دیگر.
اما ما فقط میخواهیم یک پست وبلاگ تولید کنیم و همینطوری با شاخ و برگ فراوان و سرووضع اصلاحنشده در معرض دید بگذاریم؟
خب ممکن است بگویی اصل محتواست، ولی همین محتوا تا شکل و قیافۀ درستی نداشته باشد موردتوجه قرار میگیرد؟
وقتی متنی پر از غلطهای املایی و انشایی است رغبتی برای خواندنش باقی میماند وقتی میبینیم نویسنده خودش هم نوشتهاش را جدی نگرفته؟
درواقع باید مطلبی را به اشتراک بگذاریم که از هر نظر آموزنده و تأثیرگذار باشد.
چه باید کرد؟
این وبلاگ رسانۀ ماست، مثل مجله و روزنامهای که هرروز منتشر میشود. با این تفاوت که آنها سردبیری دارند که نمیگذارد هر چیزی و با هر کیفیتی منتشر شود اما ما همۀ کارۀ وبلاگ خودمان هستیم.
همین باعث میشود که سختگیری کمی داشته باشیم.
وبلاگ نویسی بیشتر از ۱۰ سال است که رونق دارد اما گاهی وقتی اتفاقی به سایت و وبلاگی سر میزنیم از آشفتگی مطالب سرمان گیج میرود.
پستهای وبلاگ معرف ما هستند و حالا که کسی نیست تا بگوید چنین و چنان کن بهتر است سردبیر سختگیر خودمان باشیم.
مسئولیت کامل کیفیت نوشتهها را به عهده بگیریم و از این فضایی که برای ارتباط گسترده با جهان داریم برای فعالیتهای خلاقانه استفاده کنیم.
وقتی این حساسیت را در خودمان ایجاد کنیم میتوانیم کلمه به کلمۀ متنی را که نوشتهایم زیر ذرهبین ببریم.
وقتی میخواهیم بنویسیم مثل ورزشکاری که قبل از تمرینات سنگین خودش را گرم میکند با آزاد نویسی و مطالعه ذهنمان را گرم میکنیم.
شاید دلیل اینکه برای ویرایش و بازنویسی وقت زیادی نمیگذاریم همین باشد، که آماده نیستیم.
بهتر است قبل از انتشار متن سری به نوشتههای نویسندگان الهامبخشمان بزنیم و برای تغییر کلمهها و عبارتها از آنها کمک بگیریم.
همین قدم ساده میتواند نیرویی باشد برای حرکتهای بعدی ویرایش.
پس وبلاگ ما نهتنها نشاندهندۀ خواستهها، باورها، امیدها و صدای درون ماست بلکه پلی است برای ارتباط با آنهایی که شبیه ما فکر میکنند.
پس برای برداشتن پیچوخمها و حفظ امنیت این پل باید ویرایش متنهایمان را جدی بگیریم.
با کار کردن روی تیترها، اصلاح جملهها و پاراگرافها، حذف بخشهای مبهم، تبدیل یک پست طولانی به یک نوشتۀ کوتاه و… میتواند پستی متفاوت بسازد.
پس میتوانیم علاوه تقویت محتوای متن با تغییر ظاهر آن هم جذابیتش را افزایش بدهیم.
بعد از نوشتن متن و قبل از ویرایش برای اینکه بتوانیم سریعتر این مرحله را پیش ببریم از خودمان سؤالات انتقادی بپرسیم:
آیا مقدمهای که نوشتم مخاطب را برای خواندن ادامۀ متن تشویق میکند؟
آیا میتوانم تا جایی که میشود سادهتر بنویسم؟
آیا تیتر مطلب کاری میکند که دست مخاطب روی دکمه رفته و کلیک کند؟
و…
ساده بودن و راحت نوشتن از اصول وبلاگ نویسی و تولید محتوا در فضای آنلاین است؛ اما بهتر است گاهی هم دستی به سر و روی متن بکشیم و رنگ و لعابی به آن بدهیم.
مثل شربت خنکی که در هوای گرم تابستان گواراتر است از یک لیوان آب ساده و گرم.
همانطور که پیشنویس اولیه را بازخوانی و بررسی میکنیم با کلمهها کلنجار برویم تا بهترین و مناسبترین آنها را انتخاب کنیم.
به دلیل اینکه متنها در فضای آنلاین خیلی طولانی نیستند مثل یک کتاب یا داستان کوتاه پس نیاز داریم تا روی شروع پاراگرافها تمرکز بیشتری داشته باشیم.
مثلاً اگر همۀ بندها با «گمان میکنم…»، «فکر میکنم…» یا چیزهایی ازایندست شروع شود، تکراری بودن مخاطب را خسته کرده و دل او را میزند.
بنابراین باید شروعهای هوشمندانهای داشته باشیم.
مثل یک هنرمند با کلمهها بازی کنیم و شیوههای متفاوت را برای ارائۀ ایدههای خودمان به کار بگیریم.
ممکن است موقع نوشتن باران کلمه روی سر ما ببارد و از شدت هیجان بخواهیم همۀ آنها را روی صفحه بریزیم.
موقع نوشتن این کار طبیعی است اما برای ویرایش و بازنویسی خوب است که چتری را روی سرمان بگیریم تا از بوران توضیحات اضافه و پراکندهگویی و اطناب در امان بمانیم.
نگران این موهبتهای الهی هم نباشید.
میتوانیم آنها را گوشهای یادداشت کنیم و بعد برای هرکدام یک پست جداگانه بنویسیم.
خب برای هر متن اگر سه بار بازبینی در نظر بگیریم مثل سه ضلع مثلثی میشوند که نوشتۀ اصلی را شکل میدهند.
اصلاح اول روی صفحۀ ورد یا پیشنویس اولیه
اصلاح دوم روی صفحۀ پیشنویس سایت یا وبلاگ
اصلاح سوم روی صفحۀ پیشنمایش پست
این سه مرحله به ما کمک میکنند تا بتوانیم متنی تمیز و شستهرفته را روانۀ جهان بیکران اینترنت کنیم.
بررسی صحت متن ضروری است.
اگر از نقلقولی استفاده کردهایم مطمئن شویم که اسم شخص را قید کردهایم یا اگر نمیدانیم توضیح دهیم که از کجا شنیده یا خواندهایم.
تاریخها، روزها، زمانهایی را که به آنها ارجاع دادهایم همه درست باشند و با دقت نوشته شوند.
درست است که نوشتهها در فضای آنلاین قابلویرایش هستند اما بهتر است بهمرور و با صداقت اعتماد مخاطب را به دست بیاوریم.
مخاطب در فضای آنلاین به دنبال کشف کردن نیست و نمیتواند وقت زیادی را برای رمزگشایی نوشتههای ما بگذارد.
از طرفی زمان زیادی برای ماندن در یک صفحه ندارد؛ بنابراین بهتر است از جملات کوتاه استفاده کنیم و با اینتر فضای کافی برای بهتر و سریعتر خواندن، بسازیم.
جملههای طولانی تمرکز خواننده را به هم میریزد. گاهی این جملهها چند ایدۀ مختلف را در بر میگیرند و میتوانند به جملات کوتاه تفکیک شوند.
خیلی وقتها تغییرات و اصلاحات کوچک میتواند تأثیر بسزایی در خوانا شدن یک نوشته داشته باشد.
برای مثال حذف حشو و عبارات زائد. «قدرت و توانایی»، نیازی نیست هر دو کلمه با هم نوشته شوند. همین نکتۀ ساده میتواند به زیبایی و کوتاه شدن متن کمک کند.
یا تمرکز همۀ جملات یک پاراگراف روی یک موضوع مشخص. وقتی هر جمله یا عبارت در مسیر هدف پاراگراف پیش نرود خواندن آن دشوار است و خواننده را سردرگم میکند.
یا توجه به زمان فعلها؛ یعنی در یک متن یا پاراگراف زمان فعلها با هم متناسب باشد. مخاطب بین گذشته و حال و آینده حیران نشود.
شما هم با باز کردن یک صفحۀ وب یا فایل اینترنتی، ابتدا آن را مرور میکنید و از بالا به پایین نگاهی به آن میاندازید؟
استفاده از میان تیترها، رنگهایی که هارمونی زیبایی دارند، عکس، جدا کردن نقلقولها با استفاده از علائم مشخص، بولد کردن و… جذابیت بصری خوبی به متن میدهد و مخاطب را به خواندن متن ترغیب میکند.
خواننده ا جملات مجهول ارتباط چندانی برقرار نمیکند. قرار نیست در فضای وب مخاطب را گیج کنیم که کی و کجا چه اتفاقی افتاده است؟
بهتر است واضح و معلوم بنویسیم.
برای مثال:
مهندس اکبری پروژۀ فلان را به پایان رسانده. این جمله مشخص و معلوم است تا اینکه پروژۀ فلان به پایان رسانده شد.
نوشتۀ مملو از ویرگول و نقطه و کروشه و پرانتز و سایر علائم نگارشی مخاطب را خسته و بیمیل به ادامه میکند.
علائم نگارشی میتوانند همانقدر که به راحت خواندن متن کمک میکنند، باعث بههمریختگی و پریشانی آن هم باشند.
این پست بهطور پیوسته بهروز میشود.
شاید دوست داشته باشید این مطالب را هم بخوانید:
سلام خانم شریفی
تفاوتی نمیکند که کجا و چگونه مینویسیم، آنچه در تمام نوشتهها اعم از کتاب، مقاله، وبلاک و … مشترک است این است که نوشتهای با کیفیت ارائه شود.
محتوایی که خواننده از خواندن آن به وجد بیاید و برای رسیدن به این هدف ویرایستاری مهمترین مرحله است.
مطلب بسیار خوب و بهجا مطرح شده است.
سپاس از انتشار دانش و تخصصتان.
سلام آقای معاشرتی عزیز
درسته این مطالب و نکات برای هر نوع محتوایی قابل استفاده است اما توی این نوشته تمرکز من روی محتوای آنلاینه.
ممنون از لطفتون.
سلام خانم شریفی تازه با سایت خوبتون اشنا شدم
مطالب واقعا زیبا هستند
راستش خیلی وقته دارم یک کتاب تک نگاری می نویسم اما از اونجایی که کتاب تاریخی هست میترسم خواننده کم داشته باشد و مخاطبان کمتری را به خود جذب کند چون که کتاب راجبه یک روستا هست
میتوانید کمکم کنید. چطوری بنویسم که مخاطب رو به خودش جذب کنه؟
سلام الهه جان
برای نوشتن و شروع کار اصلا نیازی نیست نگران این چیزها باشی. تو فقط بنویس. کم کم توی بازنویسیهای متعدد به چیزی که میخوای میرسی.
سلام شما دختری باحال و مولف و عالی هستید من تازه پا در این عرصه گذاشتم و می خواستم از تون در خواست کنم به پست هایی که میزارم انتقاد کنید یا اگر اشکالی داشت بگید تا درست کنم
ممنون از این که وقت گران بهایتان را بابت یادگیری من در نویسندگی می گزارید
ممنون
سلام نگین عزیز. چشم. حتما به وبلاگت سر میزنم و نوشتههاتو میخونم.