درک فرهنگ با استفاده از استعارهها
فرهنگ چیست؟
وقتی این سؤال را میپرسید یا از شما میپرسند تابهحال شده که یک جواب مشخص و ملموس بگیرید؟
یا هیچوقت توانستهاید فرهنگ را برای خودتان تعریف کنید؟
همیشه تعریفهای متعددی از فرهنگ وجود دارد که در همهجا یکسان نیستند.
اصلاً وقتی از فرهنگ حرف میزنیم چه تصویر ذهنی برایمان ایجاد میشود؟
طی سالهای مختلف تعریفهای مختلفی از فرهنگ ارائهشده و به دلیل مفاهیم پیچیده ارائۀ یک توضیح ساده برای آن دشوار است.
خب استعاره هم که ساخته شده برای قابلفهم کردن مسائل پیچیده.
اینجا میخواهم بعضی از استعارههایی را که دربارۀ فرهنگ، اینطرف و آنطرف خواندهام بنویسم.
نرمافزار ذهن
گیف هافستد یک روانشناس هلندی است که فرهنگ را «نرمافزار ذهن» میبیند.
او معتقد است برنامهریزی ذهنی است که اعضای یک گروه یا دسته را از دیگر اعضای جامعه متمایز میکند. فرهنگ یک پدیدۀ جمعی است زیرا افرادی که در یک محیط مشابه زندگی میکنند روی یکدیگر تأثیر میگذارند و از هم یاد میگیرند.
فرهنگ آموخته میشود و به ارث برده نمیشود.
فرهنگ از فردی به فرد دیگر منتقل میشود نه از ژنی به ژن دیگر.
سیستمعامل
هافرل که یک مشاور کسبوکار است ما را مثل سختافزارهایی میبیند که فرهنگ «سیستمعامل» آن است. مثلاً اگر کودکی در ایران به دنیا بیاید و با ارزشهای این منطقه بزرگ شود به او همیشه بهعنوان یک فرد ایرانی نگاه میکنیم؛ اما او میتواند از ایران خارج شود و ترجیحات خودش را با مثلاً آلمان تطبیق بدهد.
رودخانه
میلتون بنت که مدیرعامل مؤسسه تحقیقات توسعه بین فرهنگی است، میگوید فرهنگ رودخانهای است که هر دو طرف آن بهوسیلۀ سنگهایی محدود شده. هرچند خودش معتقد است که این استعاره او را سردرگم کرده چراکه تنوع فرهنگی (نسبیت) و اثرات وحدت فرهنگی در آن نادیده گرفته شده.
نقشۀ شهر
فرهنگ را میتوان یک «نقشۀ شهر» هم تعبیر کرد.
یک نقشه نشان میدهد که چطور از یک مکان به جایی دیگر برویم یا بهترین راه و کمترین زمان ممکن را نشان میدهد.
فرهنگ هم همینطور عمل میکند. نقشهای که نشان میدهد که چطور رفتار کنیم، چه زبانی داشته باشیم و چطور حرف بزنیم.
مثلاً همین تعارف کردنهای ما ایرانیها که اینجا تعارف نکردن نوعی بیاحترامی است و در کشورهای دیگر ممکن است اصلاً توهین تلقی شود.
نقشۀ فرهنگ طی زمانهای طولانی رسم شده و در اختیار ما قرار گرفته. روزبهروز این نقشه میتواند بهبود پیدا کند یا تضعیف شود.
بااینکه استعارهها در مورد فرهنگ ممکن است خیلی ویژگیها را از قلم بیندازند، اما نقطۀ شروع خوبی برای درک ماهیت اساسی فرهنگ است.
شاید هیچ استعارهای نتواند بهطور کامل تمام مؤلفهها و ویژگیهای فرهنگ را توضیح دهد اما برای درک آن میتوان از ترکیب استعارهها کمک گرفت.
شما برای فرهنگ چه استعارهای میسازید؟
درود زهرای گرامی و ممنون از این سوال ساده اما «دشوار جواب»(این ترکیب را نوشتم و مسئولیتش با خودم ،درست یا غلط بودنش را نمیدانم!).
به نظرم شروع خیلی از پاسخ های گسترده و راهگشا از پرسیدن همین سوالات ابتدایی است. اگر بخواهم استعاره ایی بنویسم برای فرهنگ، به نظرم و با دیدن و خواندن دیدگاه های گوناگون در این مورد،« اقیانوس فرهنگ» جایی است که هر کسی به اندازه اندکی از شانس ،و به سهم زیادی از تلاش و کوشش خودش هم نفعی میبرد ازش و هم اندکی به اندازه ی قطره شاید به آن اضافه کند. اقیانوسی پر جنب و جوش و متغیّر به اندازه ی تمام تجربیات و اندوخته ها و تلاش های آدم از اول آفرینش تا حال.
چه استعارۀ قشنگی نوشتی توحید عزیز
دشوار جواب هم خیلی ترکیب جذابی شده. دستت درد نکنه
درود و خدا قوت
مطلبی که اخیرا در متمم خواندم در مورد اداورد هال بود :
“ادوارد هال بر این باور بود که چیزی به نام فرهنگ به شکلی که ما میفهمیم (یک هویت واحد بزرگ با یک نام مشخص) وجود ندارد. بلکه فرهنگ برایند یک اکوسیستم پیچیده از پیامهاست که در طی تعاملات اجتماعی شکل میگیرند و فراگیر شده و تثبیت میشوند”
سلام آقای محمدی عزیز
ممنون از مطلبی که فرستادین من این بخش رو از متمم نخونده بودم.