هنر چگونه به توسعه فردی کمک میکند؟
هنر را نمیتوان تعریف کرد. هرروز هرکدام از ما مشغول انجام یک کار هنری هستیم.
اویی که زیر لب آواز میخواند، مادربزرگی که میلهای بافتنی بین انگشتانش میرقصد، آشپزی که رنگها و بوها را در هم میآمیزد، آنکه برای فرزندش قصه میگوید و… منی که اینجا مینویسم و تویی که میخوانی.
یادگیری و پیگیری هنر با تحریک احساست ما و بیداری جنبههای خلاق ذهنمان به رشد و پیشرفت شخصی کمک میکند.
آدمها داستانهای خودشان را از طریق نقشها، رنگها، سنگها، کلمهها با ما در میان میگذارند.
به همین ترتیب هنر به ما اجازه میدهد تا خودمان را بیان کنیم.
ارتباط برقرار کنیم و اجازه دهیم دیگران جهان را از چشم ما ببینند.
هنر یک ابزار بزرگ برای آگاهی از خود است. اغلب، بینشهایی را ارائه میدهد که شاید از هیچ راه دیگری قادر به بیان آن نبودیم.
گاهی یک عکس یا یک شعر چنان ظریف و شیوا از حال درونمان حرف میزند که انگشتبهدهان میمانیم.
بیشتر وقتها فکر میکنیم کلمات فقط برای برقراری ارتباط هستند و به همین دلیل باید خیلی منطقی و ملموس بهکار گرفته شوند.
ما میخواهیم با کلمات از خودمان بگوییم یا کسی را متقاعد کنیم. این کار نیاز دارد تا از یک حس مشترک در واقعیت کمک بگیریم.
هنر این امکان را به ما میدهد.
اما برخلاف آنچه در ذهن ما حک شده، وقتی از هنر بهعنوان ابزاری برای توسعۀ فردی حرف میزنیم هیچ اهمیتی ندارد که بهصورت حرفهای کار هنری انجام میدهیم یا نه. میخواهیم کارمان را عرضه کنیم یا نه.
فرایند کار هنری بدون در نظر گرفتن این موارد نوعی تمرکز روی درون است. نیازی نیست حتماً شعری که سرودهایم، نقشی که به کاغذ سپردهایم، عکسی که توی دوربینمان است و صدایی که از حنجرهمان بلند شده را به اشتراک بگذاریم.
ما بهواسطۀ هنر تخیل میکنیم.
به افکار و احساسات و ایدههایمان شکل میدهیم و بعد به روند آنها دقیق میشویم.
بنابراین هر کار هنری، هر چیزی که ما را به درون میکشاند و عمیقترمان میکند میتواند راهی برای توسعۀ فردی باشد.
هنر روش قدرتمندی است برای دستیابی به سطوح ذهنی و عاطفی.
به قول گوته:
هرکسی باید هرروز یک موسیقی بشنود، کمی شعر بخواند و یک عکس خوب ببیند. تا مسائل دنیوی احساسات زیبایی را که خدا در وجود او قرار داده است از بین نبرد.