ادبیات چگونه به کسب‌وکار کمک می‌کند؟

 

کلاس فارسی عمومی دانشگاه بی‌رمق‌ترین و ساکت‌ترین کلاس بود و تقریباً همۀ بچه‌ها می‌خوابیدند. با اکراه می‌آمدند و با شوق می‌رفتند.

اما استاد با شور و هیجان زیاد درس می‌داد. حتی خروپف آن‌هایی که کتیبۀ اخوان برایشان حکم لالایی داشت هم او را از تک و تا نمی‌انداخت.

یک روز صدای بچه‌ها به خاطر تمرین‌های کلاسی در آمد که ما اقتصاد می‌خوانیم و تمام چیزی که باید از ادبیات بدانیم همین درس سه واحدی شماست و بس. می‌خواهیم پول درآوریم با بوی گل و سوسن و یاسمن که نمی‌شود.

به گمان من ادبیات شاید نتواند پاسخی برای چالش‌ها و بحران‌های کاری و اقتصادی باشد اما می‌تواند جهان‌بینی ما را تغییر دهد و چشم‌اندازی تازه ترسیم کند به‌خصوص وقتی مسئله مربوط به انسان باشد.

آن‌قدر در دانشگاه‌ها به ادبیات و سایر علوم انسانی بی‌توجهی می‌شود که باید برای زنده ماندن مدام ارزش و تأثیر خود را نشان دهند.

حالا وقتی حرف کسب‌وکار به میان می‌آید ارتباط ادبیات کمتر به نظر می‌رسد. چیزی در حد صفر.

مسلماً ادبیات دربارۀ جهان تجارت اگر هم حرفی زده باشد خیلی کلی و محدود است. رهبران کسب‌وکار بیشتر با اعداد و ارقام درگیرند هرچقدر هم پیچیده و چالش‌برانگیز باشد؛ اما این را هم باید در نظر بگیریم که همه‌چیز درنهایت به انسان و رفتار او ختم می‌شود. ما در هر زمینه‌ای که فعالیت می‌کنیم با ماهیت پیچیده و اغلب متضاد انسان، این موجود دوپا که هرروز سلایق و علایق و نیازهایش رنگ تازه‌ای به خود می‌گیرد روبه‌رو هستیم.

آدم‌هایی که غیرقابل‌پیش‌بینی هستند و همیشه منطقی رفتار نمی‌کنند و مثل آمار و ارقام رفتار ثابتی ندارند.

ادبیات می‌تواند رفتار انسان را به چالش بکشد و راه‌های ساده‌ای برای درک تمایلات او ارائه بدهد.

ادبیات بینشی ایجاد می‌کند که با تجزیه‌وتحلیل‌های اقتصادی امکان‌پذیر نیست اما می‌توان برای رابطه با همکاران، شرکا، مشتریان و کارفرمایان به آن‌ها تکیه کرد.

باوجوداینکه رفتار و انگیزه‌های انسانی هستۀ بسیاری از مسائل مربوط به کسب‌وکار است اما اغلب مطرح نیستند و افراد را نوعی ماشین فرض کرده و تحلیل‌های و راه‌حل‌های خود را روی آن‌ها پیاده می‌کنند.

خواندن شعر و داستان می‌تواند پیچیدگی‌های زندگی یک انسان را به تصویر بکشد و ما را تا حدودی با مشکلات و نیازهای بشر امروزی و تغییرات او در بازه‌های زمانی مختلف آشنا کند.

کلمات قدرتمند بدون ملاحظه و بدون تعارف می‌توانند به درک وقایع زندگی کمک کنند. اگر درگیر کسب‌وکاری هستیم ادبیات چشم‌انداز بهتری را برای ما رقم می‌زند.

به‌این‌ترتیب می‌توان تغییرات را هدایت کرد و یا با آن‌ها هماهنگ شد.

مطالعۀ متون ادبی کمک می‌کند تا به زندگی واقعی آدم‌ها نزدیک شویم.

هرچقدر هم دانش و تجربه داشته باشیم باز هم در هر کاری تحت تأثیر مسائل اجتماعی و اخلاقی و اقتصادی و اجتماعی افراد جامعه هستیم. احساساتشان، غم و شادی آن‌ها، درگیری‌ها و آسیب‌هایشان همه به روند موفقیت ما ربط دارد. یک کسب‌وکار پایدار کسب‌وکاری انسانی است. به همین دلیل نباید ظرافت‌های رفتاری انسان را نادیده بگیریم.

ادبیات دربارۀ طیفی از احساسات انسانی مانند شجاعت، سخاوت، صداقت، مهربانی، صبر، غرور، حسادت و… سخن می‌گوید. به‌وسیلۀ داستان‌ها و شعرها و گونه‌های مختلف ادبی می‌توان واکنش افراد را در موقعیت‌های مختلف سنجید.

با غوطه‌ور شدن در دنیای ادبیات می‌توانیم وارد زندگی آدم‌های دیگر شویم. گلستان سعدی تلخی‌ها و آسیب‌های اجتماعی را به ما نشان می‌دهد. شاهنامه درگیری وجدان و قدرت را به تصویر می‌کشد. با داستان‌های هدایت و چوبک و گلستان و… رنج مردم را در میان همین کوچه و خیابان‌ها لمس می‌کنیم.

حتی اگر با ادبیات به راه‌حل نرسیم در ذهن ما سؤال ایجاد می‌شود و برای پاسخ به آن‌ها شاید از طرق مختلف در ذهنمان گشایشی رخ دهد.

ادبیات را وارد حرفۀ خود کنید. ادبیات دربارۀ مردم است.

ادبیات تنها تکنیک‌های نوشتن، سرگرمی و پر کردن اوقات فراغت نیست بلکه راهی برای توسعۀ فردی، ارزیابی متفکرانه از موقعیت‌ها، تصمیم‌گیری و انتخاب است.

 

 

 

 

 

۷ نظر

نظر خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *