۳ رکن اصلی شعر
کلمهها در شعر یا در هر نوشتۀ دیگری مانند اجزای یک سیستم عمل میکنند. همۀ آنها کنار هم قرار میگیرند تا هدف مشخصی که همان انتقال اندیشۀ نویسنده است محقق شود.
هرچند شاعر برای استفاده از کلمات به خاطر حفظ وزن و ریتم و قافیه با محدودیت مواجه است اما همین محدودیت باعث رشد خلاقیت و به وجود آمدن اثری زیباتر میشود.
از سیستم حرف زدیم، در سیستمها نمیتوانیم یک یا چند جزء را حذف کنیم چراکه رفتار آن کلاً تغییر میکند.
در یک شعر با ساختار متناسب و اصولی نیز حذف یک کلمه یا سطر به کل شعر لطمه میزند.
محمد حقوقی در این مورد شعرها را به دو صورت تعریف میکند:
شعر حرفی و شعر ساختاری
در شعر حرفی حذف هر چند سطر و کلمه امکان دارد و ساختمان آن صحیح و سالم بر جای میماند. انگار که شاعر فقط حرف میزند و هیچ تصویری ارائه نمیدهد؛ یعنی درواقع شعار است مثل بسیاری از شعرهای مناسبتی که ماندگار هم نمیشوند. چون حداقل یکی از سه رکن اصلی شعر که در ادامه خواهم گفت را ندارند.
برخلاف شعر حرفی حتی حذف یک کلمه در شعر ساختاری به آن لطمۀ جدی وارد میکند.
۳ رکن اصلی شعر «جوهر»، «بیان» و «اندیشه» است.
در شعر ساختاری این سه رکن رئوس یک مثلث هستند.
مرکز دایرهای که این مثلث را دربرمی گیرد ساخت و فرم اصلی شعر است. حالا فرض کنید یکی از این رأسها نباشد دایره دیگر ساخت خودش را از دست میدهد و نمیتوان شکل آن را تشخیص داد.
بسیاری از شعرها که نه جوهری دارند و نه ظرف مناسبی که در آن ریخته شود خیلی زود از بین میروند. همینطور که اگر جوهری باشد اما ساختمانی وجود نداشته باشد که آن را نگه دارد میخشکد و جریان نمییابد.
گاهی هم شاعر جوهر را در قالب شعر دیگران ریخته و به جریان در میآورد.
همانطور که حقوقی میگوید: «حافظ گاه از جوهر اندیشگی هم مخیل و هم غیر مخیل که شاعران پیش از او –چنانکه باید و شاید- در تشکیل و تبیین آن موفق نشدهاند، در ساخت استوار غزل خود استفاده کرده و در حقیقت آن را به نام خود ثبت داده است؛ و دیگر آن اندیشۀ خاص صرفاً در قالب بیت حافظ است که بر مدار حافظۀ ما میگردد.»
اما در شعر حرفی از دایره خبری نیست و همۀ ماجرا روی یک خط اتفاق میافتد.
وقتی یکی از اجزای اصلی حذف شود، یعنی مقداری از یک خط مستقیم را برداریم باز هم همان خط است.
بنابراین میتوانیم بگوییم شعری از لحاظ ساختار محکم و استوار است که مرکز دایرهای باشد که از سه رأس جوهر و بیان و اندیشه میگذرد.