کدام شاعران را دوست دارم؟
نماید عکسش از چشمِ به خون آلوده مژگانم
چو قرآنی که با سرخی رقم سازند اعرابش
اثر شیرازی
یک بیت خواندم از شاعری که اسم او را هم تابهحال نشنیده بودم. اثر شیرازی را سریع در گوگل سرچ کردم اما اطلاعات خوبی به دست نیاوردم. بااینحال این شعر تا چند روز در ذهن من میچرخید و فکر کردم اصلاً با خود چه میاندیشیدهاند چندین قرن پیش که چنین تصاویری میساختند با شعر؟ چرا این نقشها در شعر امروز انقدر کمرنگ است و چیزی نمیخوانیم که ما را به فکر فروببرد؟
اینهمه کلمه و ذوق و عشق را چطور رنگآمیزی میکردند و لوحی زیبا مقابل چشم ما گذاشتهاند. طرحی که با گذر سالهای زیاد نهتنها بیروح نشده که هر چه میخوانیم جلای بیشتری میگیرد و تازهتر مینماید.
بسیاری از دوستانم میپرسند شعر چه میخوانی و از که؟
روزم را با شعر شروع میکنم و با شعر تمام. صبح که بیدار میشوم با خواندن حداقل یکی دو بیت به سراغ کارم میروم و شبها قبل از خواب هم انقدر میخوانم که بیهوش شوم.
اما چه میخوانم؟
اشعار کهن را خیلی بیشتر از معاصر دوست دارم.
نمیتوانم اولویتبندی کنم و شمارهگذاری چراکه اصلاً ترتیبی نمیتوان گذاشت و شعرا را از هم جدا کرد. هرکدام در نوع خود بینظیرند و اعجابانگیز.
حُب و مهر وحشی بافقی با «دوستان شرح پریشانی من گوش کنید…» در جانم افتاد.
از بیدل دهلوی زیاد میآموزم که هر بیت و مصرع درس عشق و شعر و زندگی است. «تا قیامت در کف خاکی که نقش پای اوست
دل تپد، آیینه بالد، گُل دمد، جان بشکفد»، زمزمۀ مدام من است این بیت.
صائب تبریزی با یک سؤال و جواب کوتاه همراه لحظههایم است «اگر عاشق نمیبودیم صائب!/چه میکردیم با این زندگانی؟»
مولانا هم که جای خود دارد با «رو سر بنه به بالینش…»
سعدی و حافظ را هم که کنار تختم دارم.
از معاصران حسین منزوی، نصرت رحمانی، هوشنگ ابتهاج، اخوان ثالث و شاملو. بدون استثنا هرروز از منزوی یک غزل میخوانم و با او زندگی میکنم.
اما به همین اکتفا نکرده و بخشی از روزم را به سایت گنجور و خواندن شعرهای مختلف میگذرانم. هر شعری که از طرف دوستانم برایم ارسال میشود را هم از دست نمیدهم و بسیار مشتاقم که شاعران گمنام و کمترشناختهشده را دریابم.
کسانی مثل شاطر عباس صبوحی، طالب آملی، عماد خراسانی، ابنحسام خوسفی و…
شعر به من زندگی میدهد و توان سرِ پا ماندن در تاریکیها و هجوم پلشتیها.
شاید گاهی چشمانم را به اشک بنشاند و بغض را مهمان گلویم کند اما طعم شیرین آرامش پس از خواندن هر بیت را برایم به ارمغان میآورد.
میتوانم بگویم اگر یک یار و همراه همیشگی برای تمام دوران زندگی میخواهید شعر گزینهای است درخور.
سلام زهرا جان…
راستش خودمم میخواستم ازت بپرسم که شعر از چه شاعر هایی میخونی؟
ممنون که نوشتی..
عالی بود…
سلام زهراجان. من الان این پستو دیدم و برای منی که تصمیم دارم شعررو در مطالعاتم بیارم عالی بود.
حتما خوندن شعرو تو برنامههام میذارم با وجودیکه برام مشکله و گاهی اصلا این پیچوندن کلامو نمیفهمم؛)))
موفق باشی. خواستم بگم پستت خیلی کاربردی بود?
سلام سمانۀ عزیزم
چقدر عالی که میخوای شعر رو وارد زندگیت کنی. حتماً لذت میبری
خوشحالم که برات مفید بوده.