عدهای میگویند شعر است که به هنر خوشنویسی رنگورو داده؛ اگر بدوبیراه و حرفهای معمولی را به خط خوش بنویسیم هیچ جذابیتی نخواهد داشت و بعضی هم میگویند نستعلیق و شکستهنستعلیق و قلم و مرکب است که روح در شعر میدمد. به نظر من شعر و خط خوش با هم زیبایی میآفرینند و از هم
این نوشته صرفاً تجربۀ شخصی من است. خوشنویسی را با دورههای آموزشی استاد صدری شروع کردم. تقریباً یک ماه در کلاس شرکت کرده و چون آن زمان تنها برای تفریح و سرگرمی مینوشتم کلاس را رها و خودم گاهگاهی در خانه تمرین میکردم. اما این کار فقط خط تحریری مرا ارتقا داد. بعد از
اولین بار که دست به قلم و مرکب شدم هشت ساله بودم که از سر کنجکاوی به نوشتن روی آوردم همان طور که سرکی به تئاتر و نقاشی و گلدوزی و مجسمهسازی و… کشیدم. اما بعد از چند ماه نوشتن را رها کردم و به کارهای دیگر پرداختم. سالها از آن روز گذشت و
چند وقت پیش جایی میخواندم که « سفارشی شدن کار، هنر خوشنویسی را از مسیر خلاقیت فرسنگها دور کرده است» این جمله فکر مرا مدتی به خود مشغول کرد که چطور میشود خلاقیت در خلقِ اثر با کار سفارشی از بین برود؟ با شکل گرفتن بعضی صنایع مثل چاپ و گرافیک و به وجود