استعاره چطور تجربیات ما را نشان میدهد؟
استعارهها شاید یک روزی تنها، ساعتهای زبان فارسی کلاسهای مدرسه را در بر میگرفت اما همان زمان هم همۀ ما در حال استفاده از استعارههای مختلف بودیم و نمیدانستیم.
بیایید یک بار دیگر با هم مرور کنیم که…
استعاره چیست؟
استعاره یک راه برای توضیح یک تجربه بهوسیلۀ تجربۀ آشنای دیگر است.
درواقع شباهتهای مفهومی بین دو تجربۀ متفاوت را بررسی میکند. به همین خاطر استعارهها برای درک مفاهیم انتزاعی مانند عشق و شادی و آزادی ضروری هستند.
استعارهها در جامعه و فرهنگ ما جریان دارند هرچند ممکن است نه متوجه آنها باشیم نه بدانیم که داریم از استعاره استفاده میکنیم.
استعارههایی بر پایۀ «من احساس میکنم…» رایجترین استعارههایی است که به کار میبریم.
اما استعارهها صنایعی فانتزی نیستند که فقط در سخنرانیهای بزرگ و نوشتههای فاخر کاربرد داشته باشند، آنها روی نگاه ما به زندگی و نحوۀ ارتباطمان با جهان تأثیر مستقیم دارند.
بنابراین استعارههایی که هرکسی در زندگی برای توصیف هر پدیدهای استفاده میکند ممکن است با دیگری متفاوت باشد.
مثلاً ممکن است استعاره «مبارزه با سرطان» برای یکی خوشایند باشد و امیدبخش اما برای دیگری احساس گناه و شکست ایجاد کند.
هر استعاره میتواند برخی از تجربههای ما را که از نظر دیگران نادیده گرفته شده پررنگ کند.
بنابراین استعارههایی که انتخاب میکنیم میتواند چشمانداز ما را در زندگی تغییر دهد.
استعاره چطور شیوۀ نگاه کردن به تجربهها را تغییر میدهد؟
خب چطور است دوتا استعاره در یک موضوع واحد را با هم مقایسه کنیم.
۱
عشق بهعنوان یک نیروی فیزیکی:
در اولین نگاه جرقۀ عشق را دیدم.
ما به سمت هم گرایش داشتیم.
تا دیدمش از حرکت ایستادم.
در این استعاره عشق را بهعنوان نیرویی میبینیم که هیچ کنترلی روی آن نداریم و در مقابلش تسلیم هستیم.
ما قدرتی در انتخاب نداریم و عشق است که میآید و ما را در بر میگیرد.
۲
عشق بهعنوان یک ارزش مشترک:
ما به کار کردن باهم نیاز داریم.
در رابطهها خلاقیت لازم است.
عشق یعنی سازش و ایثار.
در این مورد عشق چیزی است که غیرمستقیم به ما میرسد و ما باید برای ساختن آن تلاش کنیم.
هر دو استعاره جنبههای مختلف تجربههای ما را نمایان میکند. هیچکدام لزوماً اشتباه نیست و زاویۀ دید منحصربهفرد آدمها را نسبت به یک موضوع نشان میدهد.
خب برویم سراغ مثال بعدی:
۱
مناظره جنگ است.
من با ایدههای او مخالف هستم.
او در بحث شکست خورد.
چرا گارد میگیری؟
در این استعاره مناظره یا مباحثه را نبردی میبینیم که هرکسی در آن موضع خاص خودش را دارد و مشغول دفاع یا حمله است یا درنهایت تسلیم میشود.
۲
مناظره سفر است.
در این بحث قدمبهقدم با شما همراه میشوم.
نقطۀ بعدی کجاست؟
مقصد نهایی ما این است که…
در این استعاره هدف، رفتن بهطور مؤثر است و سپس یک نفر آن را هدایت میکند.
مثل استعارۀ عشق، هیچکدام از اینها غلط نیست و حاکی از تجربیات مختلف ما در زندگی است.
یکی از بهترین روشهای تغییر معنای تجربیات ما یافتن استعارههایی برای توصیف آنها است.
یک استعاره جدید و جذاب میتواند نگاه ما را به یک موقعیت بهطور چشمگیری تغییر دهد و حتی ممکن است در مورد وضعیتی که اصلاً تصورش را نمیکردیم بینش جدید به ما بدهد.
مثلاً برای همۀ ما پیش آمده که به اتفاقاتی در گذشته نگاه کنیم و موقعیتهایی که آنها را فشار و اجبار و تنگنا میدیدیم حالا برایمان نمود رشد و خلاقیت شدهاند.
استعارههای «زندان» و «رشد» استعارههایی است که در مورد گذشته به کار میرود که هر دو نشاندهندۀ درک ما از وضعیت است.
ما توانایی انعطافپذیری در مورد تفسیر تجربیاتمان را داریم و استعارهها به افزایش این انعطافپذیری کمک میکنند و راههای جدیدی برای نگاه کردن به وقایع مختلف پیش رویمان میگذارند.
از طرفی استعارهها میتوانند به درک تجربیات دیگران نیز کمک کنند حتی اگر آنها را مستقیماً تجربه نکرده باشیم.
هر چه بیشتر به استعارهها دقت میکنم میبینم غیرممکن است بدون آنها فکر کنیم، حرف بزنیم و عمل کنیم.
درنهایت ارزش دارد که به استعارههایی که روزانه استفاده میکنیم توجه دقیقی داشته باشیم. قطعاً از تأثیر آنها بر زندگی و تجربیاتمان شگفتزده خواهیم شد.
شاید دوست داشته باشید این مطلب را هم بخوانید: