نویسندۀ خلاق چهکار میکند؟
وقتی میگویم نویسنده فقط از آنهایی حرف نمیزنم که روز و شب خودشان را توی اتاق حبس کردهاند و تنها به نوشتن مشغولاند. تصوری که شاید خیلی از ما داریم.
از کسانی میگویم که با کلمهها زندگی میکنند. هرجایی که پا میگذارند واژه را در آغوش میگیرند.
درخت را، گل را، باد و طوفان را و کلمه میبینند.
صدا را، موسیقی را، آواز قناری را، لالایی مادربزرگ را کلمه میشنوند.
درد را، عشق را، غم را، شادی را کلمه میدانند.
حالا یکی در این میان شاعر میشود، یکی قصهپرداز و دیگری مقالهنویس.
مهم نیست چه مینویسد، «کلمه» است که جان میدهد به او.
نویسندۀ خلاق قدرتی دارد ماورایی.
نیرویی فرا طبیعی.
او میتواند دنیا و جهان جدید بیافریند، تغییراتی که میخواهد را ایجاد کند.
او میتواند آنهایی را که تابهحال ندیده، آنجایی را که تابهحال نرفته به زندگیاش بیاورد.
او ذهنی پر از سؤال دارد و برای همۀ آنها پاسخی خلق میکند، حتی اگر در دنیای بیرونی چیزی برای قانع کردنش نباشد.
نویسنده دست از کلمات نمیکشد چراکه همیشه روبهجلو است و پر امید.