پرانتزهایی میان زندگی
شاهین کلانتری مطلبی نوشته با عنوان «پرانتزهای باز زندگی ما».
از همان روزی که مطلب شاهین را خواندهام به پرانتزها دقیق شدهام. چه آنهایی که روی کاغذ و بین نوشتهها میگذاریم، چه پرانتزهای میان زندگی.
اما پرانتزهای زندگی همیشه هم باز نیستند. خیلی وقتها پرانتزهایی را باز و بسته کردهایم که شاید نباید.
بعضی پرانتزهای بسته علاوه بر اینکه دو لنگهاش با هم فاصلۀ طولانی دارند میانشان هم گودالی است عمیق و مهیب.
اینطور مواقع یا توی گودال میمانیم و فراموش میکنیم که این یک پرانتز بود و باید از روی آن بگذریم یا همین حس فشاری است برای بیرون پریدن و ادامۀ راه.
شاید بتوان یک حالت دیگر هم برایش متصور شد. اینکه بدانیم با پرانتزی که ساختهایم درون گودالی افتادهایم که وسط مسیرمان است اما با همان حال خوش باشیم.
شاهین از پرانتزهای باز حرف زده که به نظرم نگاه خوشبینانهتری است.
وقتی پرانتز باز باشد دستمان هم برای بستن آن، بهموقع بستنش باز است.
یعنی بهمحض اینکه فهمیدیم این پرانتز باز چه وضعیت بغرنجی برایمان ایجاد کرده سریع برای بستنش دستبهکار شویم.
پرانتزهای باز گاهی میتوانند خوب باشند، تجربه بسازند، عمیقمان کنند و بعد با توان و ارادۀ بیشتری یک لنگۀ دیگر پرانتز را بگذاریم و بریم پی باقی زندگیمان.
اما؛
یادتان میآید گاهی توی کتابهای درسی یک جایی را پرانتز باز کرده بودیم و بعد نبسته بودیم؟
موقع درس خواندن برای امتحان یکهو میدیدیم این پرانتز هیچ انتهایی ندارد و سردرگم میشدیم.
شاید بدترین حالت، حتی بدتر از پرانتز بسته همین پرانتزهایی باشند که انتهایشان نامشخص است؛ که اصلاً نفهمیدهایم که کی و کجا یک پرانتز باز کردهایم که بخواهیم به فکر بستن آن هم باشیم.
اینجاست که به راهی میرویم که شاید از اول هم نمیخواستهایم اما بعد به آن عادت کردهایم.
مثل همانهایی که شاهین گفته:
-در حال زندگی با کسی هستید که اصلاً دوست ندارید بودن با او جزو روزهای عمر شما محسوب شود.
-کاری دارید که کار شما نیست؛ شغلی که روح و قلب شما هیچ نقشی در آن ندارد.
-سرتان یا توی گوشی و تلویزیون است یا با وقتتان را با گپ زدن با دیگران تلف میکنید و یادگیری مهارت موردعلاقهتان را مدام به بعد موکول میکنید.
گاهی در مسیر زندگی احساس می کنیم که باید پرانتز های جدیدی باز کنیم . این پرانتز ها می تونن کاری جدید ، سرگزمی تازه ، ایده ای جدید ، رشته تحصیلی دیگر ، آدم هایی با علائق متفاوت و چیز های دیگه باشند . زندگی با نوآوری به ما یاد میده که باید تازه کار باشیم و تازه کار بمونیم . مثل همه تازه کارها به فکر ارائه کارهای تازه باشیم . خلق و آفرینش آثاری نو و بکر و تازه که سخنی تازه داشته باشن تا که جهان تازه بشه . من پرانتز باز کردن رو دوست دارم . پرانتز باز برای ایده های نو کارهای نو فکر های جدید کارهای جدید و بکر و دوستانی که روی زندگی و علائق دوستاشون اثر خوب بگذارن . پس زنده با پرانتز باز های زندگی ….. زنده باد فکر های جدید و نو که شما دوستان نویسنده ارائه میکنین و من هر روز میخونم و ایده می گیرم
ممنونم از لطف و محبتتون آقا پرویز