شما هم میخواهید شعر را معنی کنید؟
برایم یک بیت شعر فرستاده بود که معنی کنم.
با جستجو در گوگل شعر کامل و نام شاعر را پیدا کردم تا ببینم اصلاً با او آشنایی دارم یا نه.
بعد برداشت خودم را نوشتم و ارسال کردم.
بلافاصله نوشت: چقدر بیخود و بیمعنی.
جا خوردم.
کلی تلاش کرده بودم تا توضیحی شفاف بنویسم و درنهایت با چنین پاسخی مواجه شدم.
بعد از آن و قبل از آن هم چنین اتفاقی میافتاد. طی روز حداقل یک پیام یا ایمیل دارم که میخواهند شعری را برایشان معنی کنم.
معمولاً جواب این درخواستها را نمیدهم، اینیکی هم رفیق گرمابه و گلستانم بود که به بیخود بودن شعر فرخی یزدی بیچاره کشیده شد.
مدتی است به این موضوع فکر میکنم.
میتوان شعر را معنی کرد؟
نه.
نمیتوان.
توی مدرسه شعرها را برایمان معنی میکردند و از همانها امتحان میگرفتند و اگر با گفتۀ معلم مطابقت نداشت نمرهای نمیگرفتیم.
همین باعث شد فکر کنیم شعر را باید معنی کنیم.
اصلاً معنی کردن شعر یعنی چه؟
اینکه کلمهها را دانهدانه از توی فرهنگ لغت بکشیم بیرون و با آنها جملهای بنویسیم و تمام.
یعنی خیال و تصویر و آنچه بر شاعر گذشته تا با خون دل بیتی بر سر قلم بدواند هیچ؟
برای شما پیش نیامده که هر بار شعری را میخوانید کشف تازهای بکنید؟
اصلاً به نظرم باید همینطور باشد.
هر شعری هزار لایه دارد.
با یک بار خواندن و مشق کردن از روی آن نمیتوان به عمق و معنای آن پی برد.
گاهی با هزاران بار هم نمیتوان.
یک بیت از هر شاعری که دوست داری را اگر به صد نفر بدهی با صد معنی و برداشت متفاوت روبرو میشوی.
زیبایی و فریبایی شعر به همین است. لایه لایه و عمیق بودنش.
در جلسۀ شعری بودیم که شاعری درستودرمان میگفت اگر شعری بخوانی و برای آن معنای واحدی بیابی یا تو از شعر هیچ نمیدانی یا آنچه خواندهای شعر نبوده اصلاً.
پس ذهنمان را از چیزی که توی مدرسه به خوردمان دادند خالی کنیم و دست از معنی کردن شعر بکشیم.
لطفاً.
با سلام خدمت خانم شریفی عزیز
خانم شریفی ای کاش همه مثل شما فکر می کردن. حرف های شما من رو یاد روزی انداخت که تو جلسه ای داشتم یکی از قشنگ ترین شعر های مشیری رو برای بقیه می خواندم فکرکردم اونها هم حالی که این ابیات به من داده به اون ها داده!!! بعد از تموم شدن ابیات دیدم همه دارن همدیگرو نگاه می کنم، یکی نمی دونم رو مسخره کردن یا چیز دیگه گفت: خوب آقای شاعر معنیش چی می شه!!
من تمام حسم شعر خوندنم پرید. وقتی بعضی ها فقط دنبال این هستند که بقول شما فقط معنی شعر بودنم چی کار می شه کرد. ولی یه نکته خانم شریفی شعر های پروین،فردوسی، نظامی،…. و شعر های قصه گو نیازی به معنی نداره فقط با روحت بازی می کنه وای از شعر های عاشقانه این ها همین که روحت رو پرواز می ده کافی. خانم شریفی کلی حرف دارم برات من عاشق شعر خوندم چون با شعر خوندن حالم خوب می شه. آخه کی می دونه شعر حافظ بخونه و دنبال معنی اش باشه. مولوی بخونه روحش پرواز نکنه،سعدی بخونی عاشق نشی و پند نگیریم و ……. شعر خوندن یعنی همین که باهاش حالت خوب شه و درس بگیری. شعر خوندن یعنی تمرین عشق بازی با احساسات و …… شعر خوندن یعنی تمرین عاشقی. راستی چرا کسی شعر می خونه با بقیه فرق داره مثل خود شما. این موضوع رو دوست داشتم ممنون.
درود
شاید بتوان استثنایی قائل شد. آشنایی با معنای بعضی اشعار که محتوایی اخلاقی-اجتماعی دارند فکر کنم مفید باشد. همان اشعاری که میتوان در صحبتهای روزانه، بجا استفاده کرد. اگر معنایشان نکنیم چطور میتوانیم از آنها استفاده کنیم؟! و چگونه میتوان اطمینان داشت که مخاطب هم معنا و منظور ما را فهمیده است؟
در ارتباط با اشعار احساسی، عارفانه و عاشقانه و این قبیل اشعار، با پیشنهادتان موافقم. معنی کردن زیبایی کلام را از بین میبرد.
سلام آقای مدنی
معنی کردن شعر اشکالی نداره اما در بند معنی صرف بودن اشکال داره به نظرم. اینکه شعر رو بخونیم که فقط بتونیم یک استدلال و مفهوم مشخص براش پیدا کنیم که کلاً با ذات شعر در تضاده.
شعری رو هم که میتونیم در موقعیتهای مختلف استفاده کنیم و حتی گاهی به صورت ضربالمثل در میاد همینه ولی این شعرها شاید پیچیدگیهای زبانی زیادی نداشته باشن و درکشون راحتتر باشه یا شاید هم در طی زمان لایه لایه خودش رو نشون داده.
خیلی خوب گفتی زهرای عزیز. اگه همه تعریف های مربوط به شعر رو که گفتند و خوندیم بخوایم جمع بندی کنیم، به این نکته میرسه که شعر یک نوع ساختار ادبی هست که چندین بعد داره. لغت و معنی شاید بشه گفت بعد اول و یا به عبارتی پرده ی اول برای شناخت شعر هست. ریتم و آهنگ، اصوات، شکل و فرم بندها یا مصرع ها، قافیه و ردیف، هم خانوادگی معنایی، فرهنگی و صوتی کلمات و ترکیبات و خیلی عوامل دیگه یک ساختار پیچیده و کار شده رو به وجود میاره که مثل هر ساختار پیچیده و چند بعدی دیگه نمیشه فقط از دریچه ی یکی از این عوامل شناختش. همه ی اینها با هم شعر رو به وجود میارن و بعد تازه به قول تو هر کس بسته به دقت و تجربه و دیدگاهش شعر رو میفهمه.
مثالم شاید تکراریه؛ همون حکایت مولوی ،یعنی فیل در تاریکیه که هر کس به وسع و تجربه و دسترسی خودش فیل رو به شکل های مختلف میبینه.
به به توحید عزیز
جات حسابی خالی بود اینجا
ممنونم که لایههای شعر رو انقدر خوب توضیح دادی.
زلف و خط آن سرو قد سیمین بر
از مشک مسلسلست یا سنبل تر
سلام میشه معنی این شهر را بگین
شما پست رو کامل خوندین؟
میفکن در خطر خود را برای امتحان اینجا
که گرجویی شرف پرهیز از این امتحان بادت
۲
زندگی جلوه ناموس طبیعت باشد
هرکجا نیست تحول عدمش نام نهید
سلام با عرض ادب ،لطفا اگر میشود ای را برام معنی کنید
هر چه زودتر باشد بهتر میشه خواهشا
ممنون
سلام هدیه جان
با یکی دو تا بیت نمیتونم به طور کلی نظر بدم اما دربارۀ همین دو تا بیت میتونم بگم نیاز به بازنویسی داره. مشکل وزن و قافیه داره
یاد فیلم انجمن شاعران مرده افتادم. جایی که در بخشی از مقدمه کتاب می خوانند که شعر راباید چطور ارزیابی کرد و معلم یک نمودار روی تخته میکشه. بعد اون نمودار رو مسخره میکنه و به بچه ها میگه این صفحه از کتاب را پاره کنند. (فیلم فوق العاده ایست. )
باید بعضی صفحات این کتاب ها را،جایی که شعر را (آن هم با همان طرز خلص لعتنامه ای شان ) معنی می کنند یا چنین تعاریفی از شعر اراسه می کنند، سراسر پاره کرد.
ضمنان از چگونه خواندن شعر به این صفحه رسیدم. و بعد متوجه برخی مشترکات شدم (نوشتن، شاهین کلانتری و مدرسه نویسندگی، خواندن… ) خوشحالم از آشنایی با این وبلاگ. جز خواندنی های وب من خواهید بود. چند سوال هم راجع به خواندن شعر دارم که در کامنت های بعدی خواهم پرسید.
سلام نرگس عزیز
ممنونم که به این بخش از کتاب فوقالعادۀ انجمن شاعران مرده اشاره کردی.
منم خوشحالم که نوشتههای من رو میخونی.
یاد فیلم انجمن شاعران مرده افتادم. جایی که دانش آموزان در بخشی از مقدمه کتاب می خوانند که شعر راباید چطور ارزیابی کرد و معلم یک نمودار روی تخته میکشه. بعد اون نمودار رو مسخره میکنه و به بچه ها میگه این صفحه از کتاب را پاره کنند. (فیلم فوق العاده ایست.)
باید بعضی صفحات این کتاب ها را،جایی که شعر را (آن هم با همان طرز خاص لغتنامه ای شان) معنی می کنند یا چنین تعاریفی از شعر ارائه می کنند، پاره کرد.
ضمنان یاد فیلم انجمن شاعران مرده افتادم. جایی که در بخشی از مقدمه کتاب می خوانند که شعر راباید چطور ارزیابی کرد و معلم یک نمودار روی تخته میکشه. بعد اون نمودار رو مسخره میکنه و به بچه ها میگه این صفحه از کتاب را پاره کنند. (فیلم فوق العاده ایست. )
باید بعضی صفحات این کتاب ها را،جایی که شعر را (آن هم با همان طرز خلص لعتنامه ای شان ) معنی می کنند یا چنین تعاریفی از شعر اراسه می کنند، سراسر پاره کرد.
ضمنا از چگونه خواندن شعر به این صفحه رسیدم. و بعد متوجه برخی مشترکات شدم (نوشتن، شاهین کلانتری و مدرسه نویسندگی، خواندن… ) خوشحالم از آشنایی با این وبلاگ. جز خواندنی های وب من خواهید بود. چند سوال هم راجع به خواندن شعر دارم که در کامنت های بعدی خواهم پرسید.
سلام علیکم
استاد گرامی به راه خود ادامه دهید چراکه عشق هیچ چیز جلودارش نیست و کسانی عشق و علاقه را بی معنی و پوچ می پندارند که بوی از لذت آن نبردند.
در زمره عاشقی مردانگی عشق
هردم برود سر، ولی قول بماند
#مطهران
در زمره عاشقی ز مردانگی عشق
هردم برود سر، ولی قول بماند
#مطهران
الان که این متن شما را خواندم به ذهنم رسید که چقدر جای این کار در مدرسه خالیه که یک شعری بدهند و بگویند متناسب با آن یک نقاشی بکشید یا یک تصویر شبیه به این شعر پیدا کنید یا یک موسیقی مطابق آن دانلود کنید و بیارید سر کلاس تا بقیه بشنوند یا ببینند که این شعر برای شما چه تصویر یا چه موسیقی را تداعی می کند.
بله واقعا که ابعاد وسیع شعر به کلمات ختم نمیشوند.
سلام سهیل عزیز
آره چه ایدۀ جالبی.
سلام
من خیلی این حرف رو دوست داشتم ولی خب یه مشکلی که هست
کسایی مثله من کلا بعضی از شعرا رو متوجه نمیشن
خیلیاشو
که منطقیم هست
ب نظرتون این موقع باید چیکار کرد؟؟؟؟
سلام
منظور این نیست که اصلاً به معنی و مفهوم شعر توجهی نکنیم. بالاخره هر نوشتهای پیامی داره. منظور من اینه که هیچ شعری معنی مشخص و واحدی نداره که بشه گفت فقط این معنی قابل قبوله. درواقع هر کسی با توجه به حال و احوال خودش میتونه شعر برداشت خودش رو از شعر داشته باشه.
نوشته شما و نظرات بقیه دوستان
واقعا آگاهانه و خوب بود خانم شریفی
ما بعد سال ها خواندن و تکرار کردن یک بیت
ممکنه باز هم به درک مشابه شاعر جگر سوخته نرسیم
چون واقعا معانی و تفاسیر، دیدگاه ها متفاوته و
هر شخص با دیدگاه مختص خودش انس میگیره باشعر
جدا از آدم هایی که مقاومت میکنن در مقابل فهمیدن
و البته که برای درک بهتر نیاز به معنی بعضی لغات هست.
خوب بود