فاصلۀ مناسب چقدر است؟
امروز که پیشنویسهای منتشرنشدهام را بازخوانی میکردم تا بتوانم دستی به سر و رویشان بکشم و یکجوری روانۀ وبلاگ کنم دیدم دیگر نه من آنها را میشناسم نه آنها مرا.
فاصلههای چندماهه و دوری از دیده باعث شده بود از دل بروند.
در فرایند ویرایش همیشه توصیه میشود از متن فاصله بگیریم اما چقدر؟ تا کجا؟ (+)
برای اغلب ما پیش آمده که وقتی بعد از مدتها به سراغ نوشتهای میرویم دیگر اشتیاقی برای بازنویسی آن نداریم یا حتی اصلاً عقیدهمان بهکلی عوض شده.
جایی میخواندم که ویرایش کردن مثل کار کردن با خاک رس است.
اگر زود به سراغش بروی هنوز خشک نشده و ممکن است دستکاری آن را خراب کند و اگر دیر شود خیلی زمخت و خشک شده و حالتی که باید را ندارد.
ما هرگز نمیتوانیم خودمان را از کارمان جدا کنیم اما باید حتماً فضا و فاصلهای ایجاد کنیم تا بتوانیم راحت با نوشته سروکله بزنیم.
من یا هیچکسی دیگر نمیتواند نسخهای بپیچد که چقدر و تا کجا باید فاصله گرفت.
فکر میکنم هر جا که احساس کردیم رابطۀ والد و فرزندی دارد کمرنگ میشود و بهراحتی میتوانیم کلمات را بکشیم برای ویرایش مناسب باشد.