چگونه با جزئیات بنویسیم؟
چرا نوشتن با جزئیات مهم است؟
ازآنجاکه رمان برخلاف فیلم بصری نیست باید برای نوشتن جزئیات و پرداختن به تصاویر وقت بیشتری بگذاریم و مهارت بیشتری کسب کنیم.
وقتی یک فیلم را تماشا میکنیم تمام توضیحات توسط دوربین و صدا و تصویر انجام میشود.
درحالیکه نویسندگان فقط کلمات را دارند.
بنابراین فقط با همین واژهها میتوان به مخاطب کمک کرد تا ببیند و بشنود و حس کند.
برای مثال زمانی که میخواهیم چهرۀ یک شخصیت را توصیف کنیم وقتی بگوییم چهرهاش مثل آسمان قبل از طوفان بود خواننده میتواند تصور کند که شخصیت در چه حالتی قرار دارد.
گاهی ممکن است با خودمان بگوییم چطور کلمات میتوانند با یک دوربین فیلمبرداری رقابت کنند وقتی یک تصویر هزاران کلمه ارزش دارد؟
اما نوشتهها، داستانها و رمانها یک مزیت بزرگ نسبت به فیلمها دارند و آن قدرت تخیل انسان است.
وقتی فیلم میبینیم مجبوریم توصیف کارگردان و بازیگران را بپذیریم اما وقتی داستان میخوانیم قادریم هر طور که میخواهیم تصویرسازی و تجسم کنیم.
با نوشتن توصیف خوب و با جزئیات به خواننده اجازه میدهیم آنطور که میخواهد در ذهن خودش تصاویر زیبا بسازد.
بنابراین هرکسی میتواند یک نسخۀ منحصربهفرد از داستان را داشته باشد.
نوشتن جزئیات همانقدر که میتواند قدرت و شگفتی نوشته را افزایش دهد میتواند آن را ضعیف و بیرمق کند. پس مهم است که تعادل را در نظر بگیریم.
و این جز با خواندن و نوشتن زیاد میسر نمیشود.
خب، ازاینجا به بعد میخواهیم ببینیم چطور میتوان با جزئیات و درستوحسابی نوشت؟
نوشتن توصیفی و صنایع نوشتاری
مهمترین فرمها و صنایعی که میتوان از آنها برای توصیف وقایع و شخصیتها استفاده کرد تشبیه و استعاره است.
درواقع این دو پایۀ نوشتن برای شرح و بسط هستند.
اما تشبیه و استعاره آلتهایی هستند که میتوانند مانند یک قلممو رنگ به نوشته بپاشند یا مثل یک چاقو داستان را بکشند.
مهم است که بدانیم چه چیزی در دست گرفتهایم. قلممو یا چاقو؟
حالا ببینیم تشبیه و استعاره چه هستند و چه کاربردی دارند؟
استعاره بر پایۀ تشبیه ساخته میشود و هر دو بنای مقایسۀ دو چیز را باهم دارند.
تشبیه:
پوست او مانند ابریشم نرم بود.
استعاره:
پوستش ابریشمی بود.
تشبیهها و استعارهها به ما اجازه میدهند چیزهایی را توصیف کنیم که گاهی برای نوشتن آنها مجبوریم چند صفحه بنویسیم.
فلانی جانوری است که نگو…
ما میدانیم که فلانی یک انسان است اما ویژگیهای جانوری دیگر را دارد. مثل تندی، درندهخویی، کمبود اطلاعات و …
میتوانیم همۀ این صفات را در چندین صفحه توضیح دهیم اما استعاره به ما این امکان را میدهد که با چهار-پنج کلمه به مقصود برسیم.
بهطورکلی استعارهها از تشبیه قدرت بیشتری دارند چراکه به ذهن فضای بیشتری برای پرواز میدهند.
گاهی میتوان برای زیباتر کردن نوشته تشبیهها را به استعاره تبدیل کرد.
برای مثال:
زهرا وقتی پنجره را باز کرد مجبور شد چشمهایش را در مقابل تابش نور خورشید ببندد. برف روی کوهها مثل آینهای نور خورشید را منعکس میکردند و آن را به چشم زهرا میتاباندند.
در این بند یک تشبیه داریم:
برف روی کوهها مثل آینه بودند.
میتوان آن را بهصورت استعاره نوشت:
تاجهای نقرهای برف آینهای بودند که نور خورشید را انعکاس میدادند.
بهاینترتیب میتوان نوشته را زیباتر و شکیلتر کرد.
سه قانون برای استفاده از استعاره و تشبیه
۱-از کلیشهها دوری کنیم
مثل یک ماهی لیز میخورد.
او شیری نترس است.
قلبش از سنگ بود.
چنین استعارههایی در ابتدا شاید جذاب و زیبا بودهاند اما حالا به حدی عادی شدهاند که در زبان روزمره به آنها بهعنوان استعاره توجهی نمیشود و بهصورت یک اصطلاح درآمده است.
بهتر است سعی کنیم استعارههایی بسازیم که جذابیت بیشتری دارند و توجه مخاطب را بیشتر جلب میکنند.
از کلیشهها چنان طاعون اجتناب کنید!
۲-از دو تشبیه متوالی استفاده نکنیم
او پوستی مثل برف، موهایی مانند ابریشم و چشمانی مانند تیلههایی سبز داشت.
او مثل یک شیر نترس و مانند یوزپلنگ سریع است.
بهطورکلی تشبیههایی که پشت سر هم میآیند از زیبایی نوشته میکاهند و مخاطب را خسته میکنند و نفسش را بند میآورند.
اما استفادۀ هوشمندانه و درست از یک تشبیه بعد از دیگری میتواند دلنشین هم باشد.
بازهم همان حکایت قلممو و چاقو است.
۳- استعارهها را مخلوط نکنیم
این مورد هم شبیه مورد بالا است.
توالی استعارهها یا در دل هم قرار دادنشان میتواند خواننده را گیج کند.
برای مثال:
ذهن زهرا یک کامپیوتر است. او میتواند در عرض چند ثانیه مثل یک جدول کلمات متقاطع واژهها را پردازش کند.
در اینجا ابتدا ذهن زهرا به یک دستگاه کامپیوتر تشبیه شده و بعد سرعت آن را با حل جدول کلمات متقاطع مقایسه کردهایم.
درحالیکه میتوان سادهتر نوشت:
ذهن زهرا یک دستگاه است که میتواند در عرض چند ثانیه واژهها را پردازش کند.
فرمهای دیگر نوشتاری و گفتاری
تشبیه و استعاره بهترین صنایع برای کوتاه نوشتن و توصیف جزئیات است اما در کنار آنها آرایههای دیگری هم وجود دارد.
چند تا از آنها را باهم مرور کنیم:
تشخیص
تشخیص یا جانبخشی یعنی به یک شیء بیجان یا جانداری غیر از انسان خصوصیات انسانی ببخشیم.
مثلاً:
ابر میگریید و از گریۀ او گلها میخندیدند.
جانبخشی یک روش خیلی خوب برای پویا کردن نوشته است.
اغراق
از این آرایه بیشتر در نوشتههای طنز استفاده میشود.
بزرگنمایی عمدی برای زیباتر کردن نوشته.
هزار سال پس از مرگ من چو بازآیی
ز خاک نعره برآرم که مرحبا ای دوست
-سعدی
برای تأکید روی نوشته بهجای تکرار و توضیحات اضافه میتوانیم از اغراق استفاده کنیم مثل مادری که به فرزندش میگوید: صدبار گفتم این کار را نکن.
واجآرایی
این آرایه را بیشتر در شعر میبینیم.
اما میتوان از زیبایی آن در نثر هم بهره گرفت.
این جمله را دقیقاً نمیدانم کجا خواندم و از چه کسی است اما کنار هم گرفتن واژهها و حروف یکسان به آن جذابیت بخشیده.
ما قهرمان شدیم. قایقها در مقابل جریان آب بیوقفه به جلو میروند.
درنهایت اینکه نوشتۀ خوب بدون فکر روی صفحه میآید و نیازی نیست تمام نکاتی که گفته شد را بهاجبار و آگاهانه وارد متن کنیم.
اما یادگرفتن و مطالعۀ آنها موجب میشود که بهطور غریزی، حتی در بداههنویسی از آنها استفاده کنیم.
این نوشته بهمرور کامل میشود…
شاید دوست داشته باشید این مطلب را هم بخوانید:
مثل همیشه نکات خوب و کاربردی و البته تلاش موشکافانه تو در بحث وسیع و بی پایان استعاره و تشبیه. پست بسیار آموزنده ای بود، ممنون.
سلام. وقت بخیر زهرا جان.
مطالب بسیار مفید بود.
مدتیه که قصد نوشتن یک داستان کوتاه رو دارم ولازم بود که این پست رو بخونم.
موفق باشی .
سلام
خوشحالم برات مفید بوده آلای عزیز
ممنونم خیلی مطلب مفیدی بود
خیلی خجمع و جور و کاربردی