نحوه ساختن استعارههایی که نوشتۀ ما را متمایز میکنند
یکی از سرگرمیهای من ساختن استعاره است. مدام سعی میکنم همهچیز را در اطراف خودم با هم مقایسه کنم. احساسات، آدمها، رنگها، بوها، صداها و…
استعارهها کوتاه و جذاباند و بهتنهایی بار چند پاراگراف و یا چند صفحه را به دوش میکشند.
ساختن استعاره مثل شعبدهبازی است. خیلی وقتها ممکن است چیزهایی را به هم ربط بدهیم که از قبل به آنها فکر هم نمیکردیم.
استعاره هم نوشتن و هم خواندن را راحتتر میکند.
برای من فکر کردن به استعارهها راهی برای دیدن و درک کردن طبیعت است؛ اما شاید برای همه اینطور نباشد.
چطور از استعاره در نوشتههایمان استفاده کنیم؟
ممکن است روبرو شدن با استعارهها مثل دوران مدرسه ترس و وحشت به جانمان بیندازد و اصلاً ترجیح بدهیم تا جای ممکن از آنها استفاده
نکنیم درحالیکه چه بخواهیم و چه نخواهیم استعاره با زندگی و روزگار ما عجین شده. (+) پس بهتر است با او مهربانتر باشیم.
چه چیزهایی میتواند به ساختن استعاره کمک کند؟
بیایید با هم مرور کنیم:
شجاعت
اول ببینیم چرا میخواهیم از استعاره استفاده کنیم یا وقتی نوشتهای را میخوانیم که استعارههای جذاب دارد چه حس و حالی به ما دست میدهد؟
اغلب میخواهیم استعاره بنویسیم چون نوشتن را آسانتر کرده و به خواننده کمک میکند تا مفهوم و مضمون متن را بهتر و سریعتر درک کند.
میخواهیم با کلمات یک سفر زیبا را برای او تدارک ببینیم.
اما ترس مانع است، یک مانع بزرگ.
وقتی دلهره داریم نه میتوانیم استعارههای خارقالعاده خلق کنیم و نه مخاطب از همهجا بیخبر میفهمد که ما چه گفتهایم.
خب لطفاً نترسید.
بروید توی دل استعارهها.
ممارست
میگویند تمرین روزانه عضلات هر مهارتی را قوی میکند.
چرا استعارههای ما شل و وارفته باشد؟
با یک اتفاق یا شیء عادی شروع کنیم. مثلاً من الان یک خودکار آبی کنارم دارم. زمان میگیرم و شروع میکنم به نوشتن.
هر چیزی که با رنگ آبی در ذهنم تداعی میشود را مینویسم.
آسمان، بیجامۀ آبی راهراه بابا، مسجد، چشمزخم، دریا، دمپایی لیلا و…
هر چه بیشتر پیش برویم به گزینههای عجیبوغریبتری میرسیم.
همین کار ساده راه خلاقیت را هموار میکند.
یاری تجربهها
در زندگی اتفاقاتی میافتد که منجر به واکنشهایی از سوی ما میشود.
هیجان، خشم، ترس، شادی، غم، غرور و همۀ احساساتی که میان آدمها مشترک است.
با کمک گرفتن از این تجربهها میتوانیم حس همدلی و همراهی بیشتری ایجاد کنیم و با مخاطب دوستتر باشیم.
مثلاً:
اگر از نوشتن استعاره مثل روز اول مدرسه میترسید، این نوشته به شما کمک میکند که از این کار مثل رقصیدن در یک مهمانی تولد لذت ببرید.
بنابراین با وصل کردن تجربههای قدیمی به جدید میتوانیم استعارههای ارزشمندی بنویسیم.
دزدی
استاد خوشنویسی ما میگفت دزدی هنری، هنر میخواهد و خیلی هم دلچسب است.
حالا ما همی خیلی هنرمندانه ایدهها و تصویرها را از شعرها، رمانها، قصهها و فیلمها سرقت میکنیم و با آنها استعارههای جدید میسازیم.
کار خیلی جذاب و شیرینی است.
از همین الان قلمبهدست در کمین استعارهها و تصویرسازیهای دیگران باشید.
وقتی جهان را با نگاه تازهای ببینیم خیلی راحتتر میتوانیم استعاره بنویسیم.
از تمرین کردن خسته نشویم، چشمان به دنبال پاداش باشد.
چه پاداشی؟
نوشتۀ درخشان و باشکوهی که خواننده را به وجد میآورد.
عرض سلام
با سپاس از نوشته ها و مطالب ارائه شده که در بسیاری از موارد خیلی مفید هستند باید عرض کنم این مورد (نحوه ساحتن استعاره..) یه مقدار مبهم و تهی از مثال و موارد مصداقی بود؛ای کاش بیشتر شکافته می شد و با مثال همراه بود!!!
سلام آقای عباسزاده عزیز
ممنونم از توجه و دقتتون
حتماً لحاظ میکنم یا یک پست مستقل در این رابطه مینویسم.
سلام و درود خانم شریفی محترم
استعاره یکی از زیباترین و دلچسب ترین آرایه های زبان و ادب فارسی است. به قول طالب آملی:
«نمک ندارد، شعری که استعاره ندارد!»
اشعار بزرگان ما در دوران های گذشته و بیش از همه نظامی گنجه ای سرشار از استعاره های زیباست. هر چه ما در مطالعه و توجه به استعاره و فهم منظور استعاره توانمند تر شویم، می توانیم استعاره های به روز و مناسب فضا و زمان خودمان بیافرینیم. آنگاه نمک شعر و نوشتۀ ما بیشتر می شود و خواننده از آن بیشتر لذت می برد. استعاره ای باشید و نویسا!