چرا باید بنویسیم؟

اصلاً بنویسیم که چه؟

هی کلمه پشت هم قطار کنیم که به کجا برسد؟

این‌همه نوشتند و خواندیم چه شد؟ ما برای کی بنویسیم؟

ممکن است خیلی از ما در روند نوشتن چنین سردرگم شویم.

گاهی که بی‌هوا و بی‌فکر می‌نویسیم و می‌گوییم کسی که نمی‌خواند پس بگذار رها باشم هم‌زمان هم این سؤال توی سرمان می‌چرخد که خب وقتی کسی قرار نیست بخواند چرا بنویسم؟

برای این سؤال‌ها پاسخ‌های زیادی وجود دارد. می‌خواهم اینجا از نگاه خودم و با توجه به تجربیاتم راجع به آن‌ها بنویسم.

 

می‌نویسیم برای دیگران

نویسندۀ عاقل برای جوانان نسل خود، منتقدان نسل بعدی و آموزگاران بعد از آن می‌نویسد.

-اف. اسکات فیتزجرالد

زندگی یک جادۀ پرپیچ‌وخم و دست‌انداز است. گاهی برای عبور از آن پاهایمان آسیب می‌بیند یا چرخ ماشین پنچر می‌شود و سرعتمان کم. وقتی می‌نویسیم همۀ چیزی را که در این مسیر حس کردیم، تلاش‌هایمان، سختی‌ها، شادی‌ها، نقاط زیبا و دلنشین، گردنه‌ها و سنگلاخ‌ها را مثل یک نقشۀ راه در اختیار دیگران قرار می‌دهیم. از این طریق به آن‌ها کمک می‌کنیم تا بتوانند اندکی از ابهامشان کم شود.

ما می‌نویسیم چون نگاهمان به زندگی با بقیه متفاوت است و همین شاید راهی برای سود رساندن به آن‌ها باشد.

 

می‌نویسیم برای خودمان

خلق کردن همواره حس خوبی را در انسان به وجود می‌آورد. از درست کردن آبگوشت گرفته تا ساختن چیزهایی بزرگ‌تر و باشکوه‌تر.

وقتی با کلمات نوشته‌ای را می‌آفرینیم حس ارزشمندی خواهیم داشت و از میزان نگرانی‌هایمان کاسته می‌شود.

نوشتن به ما کمک می‌کند تا زیبایی‌های زندگی را ببینیم و روشنی‌ها را از میان تاریکی‌ها بیرون بکشیم.

البته سیدنی شلدون می‌گوید:

کاغذ سفید راه خداست تا به ما بگوید چقدر خدا بودن سخت است.

 

می‌نویسیم برای داستان‌ها

عشق به قصه‌ها از دوران کودکی که دست‌های خواهر بزرگ‌ترم را توی دستم می‌گرفتم تا برایم قصه بگوید در من جوشید.

هنوز هم داستان‌ها برایم بهترین و دوست‌داشتنی‌ترین نوع نوشته هستند.

خیلی زیاد و عمیق تحت تأثیر آن‌ها قرار می‌گیرم و می‌توانم بگویم قصه‌ها مرا بزرگ کردند.

قصه‌ها به من شجاعت متفاوت دیدن را دادند.

قصه‌ها قدم‌های مرا استوار و دلم را گرم کردند.

من می‌نویسم تا این تجربه را به دیگران هم بدهم. می‌خواهم قصه‌ها دست شما را هم بگیرند. (+)

به قول مایا آنجلو:

هیچ عذاب وجدانی بزرگ‌تر از پنهان کردن داستان‌های ناگفتۀ درون شما وجود ندارد.

 

می‌نویسیم برای زیبایی

من عاشق نوشتنم.

من عاشق چرخش و تاب خوردن کلماتم،

آن‌سان که با عواطف انسانی، گره می‌خورند.

-جیمز میچنر

هنر زیباست.

رقص واژه‌ها، حتی اگر شکسته و بدون ریتم هم باشد قشنگ است.

نوشتن آتش وجود ما را شعله‌ور ‌می‌کند.

نور را به کل زندگی می‌تاباند.

عشق را میان لحظه‌ها جاری می‌کند.

حتی اگر با کلمه‌هایی که از قلم شاعر یا نویسنده بیرون می‌ریزد موافق نباشیم، حتی اگر او از خشم و عصیانگری بنویسید، یا درد و رنج را به تصویر بکشد باز هم این کلمات با ما خواهند ماند.

در این روزها که موج نگرانی همه‌جا را فراگرفته این شعر صائب مدام در ذهنم تکرار می‌شود، خودم هم نمی‌دانم چرا…

این چه حرف است که در عالم بالاست بهشت؟

هرکجا وقت خوشی رو دهد آنجاست بهشت

 

می‌نویسیم برای غم و اندوه

درون همۀ ما رنج هست، درد هست، آشفتگی هست. این‌ها به یک خروجی نیاز دارند.

نوشتن، مثل گریه کردن، مثل فریاد زند احساسات تلخ را کم می‌کند. از بین می‌برد.

به قول پائولو کوئیلو:

اشک‌ها، واژه‌هایی هستند که منتظر نوشته شدن هستند.

نوشتن احساسات غریب و ناشناخته را تعریف و کنترل می‌کند.

من می‌نویسم تا بار اندوهم سبک شود.

 

می‌نویسیم برای شادی

لازم نیست همۀ ما کتاب چاپ کنیم، از طریق نوشتن به درآمد برسیم یا نوشته‌هایمان را منتشر کنیم.

نوشتن خوب است برای حس خوبی که ایجاد می‌کند.

خوب است برای شادی غیرقابل وصفی که می‌بخشد.

خوب است برای سرگرمی و آسودگی جان.

تنها کاری که باید انجام دهیم این است که کلمه از پس کلمه روی صفحه بریزیم.

 

می‌نویسیم برای زندگی

نوشتن همۀ حس‌های ما را در اوج نگه می‌دارد. وقتی کلمه‌ها را با تمام وجود از توی ذهنمان بیرون می‌کشیم و با آن‌ها نقش می‌زنیم هیجانی را تجربه می‌کنیم که به ما حس زنده‌بودن می‌دهد.

نوشتن کمک می‌کند تا در لحظه زندگی کنیم.

از روزمرگی خارج‌ شده و راهی جدید را پیش بگیریم.

 

می‌نویسیم برای تغییر جهان

در این زمانه که مصرف‌گرایی به بالاترین حد خودش رسیده، نوشتن تعادل ایجاد می‌کند.

به‌جای مصرف بیشتر می‌توانیم خلق کنیم. بسازیم. آفریننده باشیم.

هرروز که چشممان را باز می‌کنیم با کلمه‌ها چیزی ایجاد و به آنی در جهان منتشر می‌کنیم.

می‌نویسیم نه‌فقط برای تغییر جهان، بلکه برای ایجاد یک دنیای جدید.

 

می‌نویسیم برای معنا

می‌گویند انسان در جستجوی شادی یا لذت نیست، بلکه به دنبال معناست.

می‌نویسیم تا هم معنای زندگی خودمان را پیدا کنیم و هم به دیگران برای یافتن معنا کمک کنیم.

ناتالی گلدبرگ می‌گوید:

نویسندگان دو بار زندگی می‌کنند.

 

شما برای چه می‌نویسید؟

 


کانال تلگرام چگونه شاعر شویم؟

در اینستاگرام با هم شعر بخوانیم

۶ نظر

نظر خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *