نقش تخیل در ساختن رؤیاها
وقتی بچه بودم دوست داشتم مراقب امتحان باشم. همیشه سر جلسه بستنی میخوردند و برای منی که عاشق بستنی بودم یک شغل ایدهآل بود.
بعدها دیدم برای مراقب امتحان شدن نه به درس خواندن نیازی دارم و نه تلاش زیاد.
یک موقعی هم دوست داشتم خیاط شوم که وقتی شوهرم مرد بتوانم از پس مخارجم بربیایم.
خب تمام اهداف و رؤیاهایی که داشتم بچگانه و بدون فکر بود.
حالا اما فکر میکنم هدف باید به آدم جان بدهد نه ما به هدفها.
برای اینکه به هدفهای خودمان برسیم همیشه گامهای مشخصی وجود دارد که باید برداریم. مثلاً یکی از آنها این است که بهطور شفاف مشخص کنیم که میخواهیم به چه چیزی برسیم.
اغلب فراموش میکنیم که برای ساختن رؤیاها به مصالح نیاز داریم. یکی از آنها تخیل است.
گاهی فکر میکنم قدرت تخیل خالصترین نیرویی است که داریم.
هیچکس نمیتواند موتور تخیل ما را بسوزاند.
تخیل، پایۀ هر ایدۀ بزرگ و اختراع شگفتی است.
ما تنها موجوداتی هستیم که میتوانیم از قدرت تخیل برای دیدن و حس کردن چیزهایی که هیچوقت وجود نداشته استفاده کنیم.
شنیدهاید که برخی افراد ۹۰ ساله فقط یکبار زندگی کردهاند و عدهای ۹۰ بار؟
تخیل همان چیزی است که به زندگی ما ارزش میبخشد و میتواند واقعیت را تغییر دهد. به ما اجازه میدهد فراتر از حد موجود ببینیم و اهداف خودمان را در جهت یک زندگی بهتر تعیین کنیم.
تخیل و تعیین هدف
تخیل همانطور که یکی از قدرتمندترین نیروهای ممکن است، به همان اندازه هم میتواند مخرب باشد.
خیلی از ما تخیل را دستکم میگیریم چراکه همیشه به ما ندا میدهد که «تو بیش از این میتوانی» و ما به این موضوع اعتماد نداریم.
در حقیقت همیشه هدفی را در نظر میگیریم که برای رسیدن به آن نیاز به تلاش کمی داریم. این دقیقاً چیزی است که منجر به شکست میشود.
تخیل کلیدی برای برطرف کردن موانعی است که برای خودمان تعیین کردهایم. بهجای اینکه محدودیتها را مدام تکرار کنیم با تخیل میتوانیم اهدافمان را تقویت کنیم و بلندپروازانه به زندگی بنگریم.
تخیلت را جدی بگیر!
میگویند خیالپردازی مربوط به چیزهایی است که مبهم و غیرقابلدسترساند. خب، اویی که اولین بار پرواز کرد، یا کسی که برای بار اول به کره ماه رفت چنین اهدافی را چگونه میدیدند؟
حالا ما نشستهایم و میگوییم میشود به مریخ رفت درحالیکه قبل از اینها به چنین حرفی میخندیدیم.
ما همیشه همهچیز را بهوضوح و روشنی نمیبینیم. قدرت تخیل به ما امکان دیدن ایدهها و اهداف را بهطور واضح میدهد و از این طریق میتوانیم تکهها ناملموس هدفهای نصفهکاره را بسازیم.
با اطمینان به آنچه میخواهیم میتوانیم به هر چیزی که در ذهن داریم دست پیدا کنیم.
همه چیز از یک غده چربی مچاله شده در یک قفس استخوانی نسبتا گِرد شروع می شود که ما ادم ها به ان مغز میگوییم !
تخیل بهترین راه فراریست که به مقصد راه حل ها منتهی میشود !
غدۀ چربی مچاله شده خیلی خوووب بود.