جرئت متفاوت بودن
برایم نوشت: اگر کنکور دکتری قبول نشوم همه مرا زیر سؤال میبرند.
برایش نوشتم: چه اهمیتی دارد؟ تو قرار نیست مطابق میل و خواستۀ دیگران زندگی کنی. مهم این است که تو باهوش، پرتلاش و فوقالعادهای.
همۀ ما همینطوری هستیم. آدمهایی با ویژگیهای شگفتانگیز. چرا اجازه ندهیم این خصوصیتها نقطۀ شروع و پایۀ زندگی ما باشند، بدون اینکه توجه کنیم دیگران چه میگویند و چه میخواهند.
شباهت آدمها محدود است و یک جایی به پایان میرسد. آنهم در مورد اثرانگشت و بافت پوست و چیزهایی که در شکل گرفتنشان دخیل نیستیم.
آنچه ما را از هم متمایز میکند نوع زندگی و رفتارهای منحصربهفردی است که خودمان رقم میزنیم.
تجربههایی که از کودکی تابهحال داشتهایم باعث شده کسی باشیم که حالا در اینجا ایستاده است.
علاوه بر آن چیزهایی که از خانواده، جامعه و محیط آموختهایم و یا یاد دادهایم.
ترکیب تمام اینها انسانی متفاوت ساخته. ممکن است دیگری هم مهارتهایی که ما بلدیم را فرا گرفته باشد اما در همۀ سطحها بازهم تفاوتها مشخص است. هیچکسی با دیگری یکسان نیست.
خب، حالا که همۀ اینها را میدانیم چرا از این واقعیت خوشحال نباشیم؟ چرا جرئت نادیده گرفتن حرفوحدیثهای دیگران را نداشته باشیم؟
خیلی وقتها ازدواج میکنیم، درس میخوانیم، سفر میرویم، بچهدار میشویم یا هر کار دیگری که توی یک خط مشخص است و ما را به یک رنگ درمیآورد مبادا که رسوا شویم!
مطابق معیارهای جمعی بودن همیشه هم خوب نیست چراکه درنهایت میبینیم راهی از پیش تعیینشده را طی کردهایم و بهجایی رسیدهایم که نه میخواستهایم و نه دوستش داریم.
شاید این جملۀ معروف رابرت فراست را شنیده باشید:
«در جنگل دو راه پیش رویم بود و من راهی را برگزیدم که رهروان کمتری به خود دیده بود و همین تمام تفاوتها را موجب شد.»
این نوع نگرش که همه باید شبیه هم باشند تفکر و خلاقیت را مختل میکند. اگر میخواهیم متفاوت باشیم باید بتوانیم مزیت ایجاد کنیم.
اگر امثال سعدی و انیشتین و میکلآنژ و فرشچیان قرار بود قدم جای پای آنهایی بگذارند که پیش رویشان بودند چقدر شعر و نقاشی و مجسمۀ ماندگار داشتیم؟
آنها جرئت داشتند متفاوت فکر کنند. متفاوت حرکت کنند. متفاوت حرف بزنند و به همین ترتیب جهان را تحت تأثیر قرار دهند.
وقتی مسیری را پیش میگیریم که کمتر کسی به آن رو میکند هنگام عبور ناخودآگاه تأثیر خودمان را میگذاریم.
اما شرط لازم این است که خودمان باشیم. پشت تصویرهای جعلی و توی سایههای فریبدهنده پنهان نشویم.
تنها یک بار در این جهان امکان عرضۀ وجود داریم. بدون اینکه به دیگری آسیب برسانیم فرصت داریم آنطور که میخواهیم فکر وزندگی کنیم.
زهرا جان نام زیبایت هم نام خواهر کوچک عزیزم و چهره ات شبیه یکی از دوستان بسیار مهربان و قدیمی
قلمت و نوشته هایت به شدت تاثیر گذار، روان و از دل برآمده و بر جان مخاطب نشسته.
اتفاقی به صفحه ات آمدم و نوشته هایت مسحورم کرد آن چنان که با وجود کمبود وقت یکی پس از دیگری آنها را خواندم.
آفرین بر تو
پایدار باشی و شادمان
رهای عزیز
ممنونم از لطف و محبتتون
خوشحالم که نوشتههای من رو دوست داشتی