قانونشکنی هنرمندانه
عدهای، زندگی در یک چارچوب مشخص با قانونهای از پیش تعریفشده را دوست دارند و نمیخواهند آنها را بشکنند. برای این دسته، زندگی خوب یعنی داشتن یک دستورالعمل مشخص و رفتن در مسیری بدون مخاطره.
البته من با این نگاه مشکلی ندارم. بر این باورم که یک سری قوانین باید وجود داشته باشد تا زندگی در هرجومرج و آشوب سپری نشود. میخواهم از یادگیری قوانین حرف بزنم.
کار من نوشتن و حوزۀ موردعلاقهام ادبیات است. دوست دارم اینجا از قواعد زبانی بگویم. اساسی که اگر نباشد از زبان و کلامی که وسیلهای است برای ارتباط و درک یکدیگر، جز هیاهو چیزی نمیماند.
دستور زبان درواقع طراحی شده برای اینکه صحبت کردن و نوشتار ما ساختار مناسبی داشته باشد. بدون اسلوب مشخص، نوشتهها فقط کلماتی پراکنده و آشفتهاند که نه درک میشوند و نه ناقل پیامی هستند.
کار نویسندهای که حتی اندکی از دستور زبان چیزی نمیداند بهراحتی قابلتشخیص است. متنی که جریان ندارد، انسجام درونی ندارد و مخاطب را به خواندن ترغیب نمیکند.
البته نمیگویم همه باید ویراستار حرفهای باشیم، برای نویسندهها همان قواعد اولیه هم کفایت میکند چراکه کار آنها خلق کردن است و شاید برای نوشتن خلاقانه این قواعد دست و پایشان را ببندد. از آنهایی میگویم که کلاً دستور زبان را نادیده میگیرند و معتقدند نوشتن هنری درونی است و قاعده و دستور برای آن معنا ندارد.
منطقی ضعیف برای فرار از یادگیری چیزی که برای آنها ضروری است.
قبول دارم، یادگیری دستور زبان آسان نیست و درحرکت بودن مادامالعمر میطلبد چراکه زبان، آن هم از نوع فارسیاش، ظرفیتهای زیادی دارد که دائم در حال تکامل است.
گاهی اما شکستن این قوانین دستوری نوشته را مؤثرتر و زیباتر میکند. اتفاقی که در شعر میافتد.
وقتی قوانین دستور زبان را نقض میکنیم دو حالت پیش میآید: یا نوشته شاعرانهتر و جذابتر میشود یا بهشدت افتضاح و غیرقابلخواندن.
زمانی نوشته مخاطب را دلزده میکند که شکست قانون بدون تسلط بر آن صورت میگیرد؛ اما متنی دلچسب و گیراست که در آن قانونشکنی هنرمندانه اتفاق میافتد که این کار هم مستلزم آگاهی کامل از قواعد دستوری است.
وقتی نویسنده قوانین را میداند شکستن آنها برایش یک گزینه است، یک تکنیک که میتواند از آن برای تلطیف متن، تصویرسازی، تلفیق احساسات و بهبود معنای نوشته استفاده کند.
گفتگوهای درونمتنی یکی از نمونههای این نوع شکستنهاست.
قوانین را بهطور کامل بیاموزید و آنها را هنرمندانه بشکنید.
سلام.. برای مهارت خوب نوشتن کتابی هست که معرفی کنید؟
منظورم این نیست که نویسنده یا شاعر بشیم. ببینید مثلا من کانال تلگرام وکیل بهمن کشاورز رو مرتب میخونم. نوشته ها و دیدگاه های حقوقی خودشون رو مینویسند. خیلی روون و دلنشین اما با صلابت هست. دلم میخواد بتونم مثل ایشون بنویسم.
سلام محمد عزیز
به نظرم برای هر نوع نوشتی بهتره که نثر و شعر فارسی رو جدی بگیری و از نویسندههای خوب بخونی. به مرور با بیشتر خوندن و بیشتر نوشتن نثرت جون میگیره. دایرۀ واژگانت قوی میشه و از چیزی که الان هست فاصله میگیره.
اگر هم کتاب خاصی رو دوست داری بخونی «بهتر بنویسیم» از رضا بابایی رو پیشنهاد میکنم.