چگونه از شر نوشتن خلاص شویم؟

می‌خواهی بنویسی، قلم توی دستانت نمی‌ماند. ذهنت تهی از کلمات می‌شود و انگار طنابی دور گردنت مدام راه نفست را تنگ‌تر می‌کند.

می‌خواهی بنویسی، گُر می‌گیری. آن‌قدر که صد لیوان آب خنک هم چاره نمی‌شود.

می‌خواهی بنویسی کاغذ، رنگ به خود نمی‌گیرد و جمله‌ها جان ندارند.

انگار شَرّ نوشتن تو را گرفته.

هیچ نقاشی با نگاه کردن به کارهای پیکاسو و داوینچی و بهزاد و فرشچیان نقاش نمی‌شود. یا چقدر باید بتهوون گوش داد تا بتوان چند قطعۀ موسیقی نواخت؟

نوشتن هم مثل هر هنر دیگری با هزار بار خواندن «آداب نگارش» و « آیین نویسندگی» به ثمر نمی‌رسد.

البته که این‌ها ابزارهای کمکی هستند اما برای میسر شدن امکان نویسندگی باید هرروز و هرشب و هرلحظه نوشت و نترسید.

وقتی نوشتن به عادت ما تبدیل شد به‌مرور خواهیم دید که چقدر انشای ما روان‌تر و خامۀ ما تواناتر می‌شود.

بعدازآن قلم خودبه‌خود توی دست‌هایمان به رقص درمی‌آید و کاغذ روی کاغذ سیاه می‌شود و لذت نوشتن چنان وجودمان را فرامی‌گیرد که دیگر نه طنابی می‌ماند و نه تنگی نفس.

حالا می‌ماند که از چه بنویسیم؟

نوشتن ازآنچه یاد می‌گیریم، می‌خوانیم، سفرهایمان، طبیعت، دغدغه‌ها، آدم‌ها و… را که کنار بگذاریم،

به قول صائب تبریزی:
یک‌عمر می‌توان سخن از زلف یار گفت
در بند آن مباش که مضمون نمانده است

 

شاید دوست داشته باشید این مطالب را هم بخوانید:

آیا یک دوست همیشگی می‌خواهید؟

چرا باید روزی ۱۰۰۰ کلمه بنویسیم؟

کانال تلگرام چگونه شاعر شویم؟

نظر خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *