کمال همنشین
سعدی بزرگ از کمال همنشین سخن میگوید و خوشبو شدن گِلی از مؤانست گُلی.(+)
انتخاب دوست و رفیق مناسب بعد از خواست و اراده و تصمیم ما یکی از مهمترین عوامل تاثیرگزار بر شخصیت و روند رشد است چراکه ما چه بخواهیم، چه نخواهیم از محیط و افرادی که اطرافمان هستند تاثیر میپذیریم.
البته همنشینیهای این روزها مثل ایام قدیم نشستن و چای خوردن و گپوگفت نیست. رسانهها، فضای مجازی، کتابها ابزاری هستند که مدام در کنار ما قرار دارند و در زندگی روزمره جریان دارند به طوری که بیشترین تاثیر را نه از دوستان واقعی، که از آنها میگیریم.
بنابراین برای اینکه بتوانیم در مسیر رشد قرار بگیریم و به اهداف خود دست پیدا کنیم علاوه بر اینکه باید همراه و رفیقی خوب انتخاب کنیم که مسیر مشخص و مرتبط و هماهنگ با ما داشته باشد بهتر است در گزینش وسایل ارتباط جمعی نیز دقت لازم را داشته باشیم چرا که یک اشتباه ممکن است ما را فرسنگها از مسیر دور کند.
خیلی مهم است که توجه کنیم زمانمان را برای چه کاری صرف میکنیم و بهترین اوقاتمان را با چه کسی میگذرانیم.
از آنجا که ما برای هر کاری به روابط اجتماعی و تعامل با افراد نیاز داریم ضروری است که در انتخاب دوست دقت کنیم چون به خصوص در جوانی روی جهتدهی فکری و اهداف و برنامههای زندگی تاثیر زیادی دارد.
بنابراین بدانیم که همۀ همنشینان ما دوستان ما نیستند.
به نظر من یک دوست میتواند مسیر زندگی آدم را نیز تغییر دهد. یعنی اهمیت خیلی بالایی دارد که با چه کسانی نشست و برخاست می کنیم. من معمولا دوستانم را بر اساس احساس اولیه ام نسبت به آن ها انتخاب میکنم، به حس ششم در این زمینه خیلی معتقدم، همیشه درست کار کرده:)
هرچند در ادامه مسیر کمی عقل و منطق بر احساسم می چربد. به نظرم یک رابطه دوستی تا زمانی پایدار است که دو طرف بتوانند در آن رشد کنندو به هم بیافزایند. در غیر این صورت تنها یک رابطه احساسی خام است.
به جز یک یا دوبار هیچگاه از انتخاب دوستانم پشیمان نشدم، خلاصه در این زمینه فکر میکنم انتخاب های خوبی میکنم:)
عالیه پریسا
دوست واقعی به رشد آدم کمک می کنه و مهمترین چیزی که یک رابطه رو محکم و استوار میکنه همینه.
همنیشینی فقط اون مدل همنشینی ای که از پدرو و دوستان پدرت تعریف می کنی ! خیلی دوست دارم اون مکان را یا تجربه کنم یا جایی بنویسم…
یادم باشه از اونجا یه عکس بگیرم خودم عاشق اون فضا هستم
سلام زهرایِ نازنین..
با حرفت خیلی موافقم.. میدونی زهرا جان ؟ من عاشق نوشتنم.. نوشتن داستان و رمان.. نزدیک به دوسالی میشه که شروع کردم.. تو این دوسال من با یه سری از نویسنده متظاهر میگشتم. به ظاهر عاشق نوشتن و نویسندگی و کتاب بودن ولی همه کارهاشون تظاهر بود. گشتن با اینها باعث شده بود که به کل از خودم و هدف هام دور بشم.. عاشق نوشتن بودم ولی هیچ کاری برای پیشرفتم نمیکردم.. گذشت و تا اینکه ۷ ماه پیش با شاهین کلانتری اشنا شدم.. اشنایی با شاهین یکی از بهترین اتفاق های زندگیم بود.. شاهین مسیر درست رو نشونم داد.. باعث شد تازه بفهمم که از خودم چی میخوام.. بهم جنگیدن رو یاد داد.. جنگیدن برای رسیدن به اون چیزی که میخوام.. بعدها با عزیزانی مثل محمدرضا شعبانعلی، یاور مشیر، امین ارامش، میثم مدنی، معصومه شیخ مردای، پریسا حسینی، شهرزاد، تو و کلی از بچه های متمم اشنا شدم. با اینکه همیشه خواننده ی خاموش وبلاگ هاتون بودم ولی خیلی چیزها از شما و نوشته هاتون یاد گرفتم… مدتهاست که از دوستهای قدیمیم فاصله گرفتم.. چون مطمعنم که با اگه باز هم با اونها بگردم به هیج جا نمیرسم ..
سلام سهیلا جان
ممنون از لطفی که به من داری.
خوشحالم که توی مسیری که دوست داری حرکت می کنی.
در مسیر بالندگی دوستی ها، گاهی یک نفر از روی ندانستنِ مختصاتِ خودش، تمام وجودش را خرج می کند. آنقدر کوتاه می آید و ندید می گیرد و سکوت می کند که از یک جا به بعد خود را وابسته به دوستش می بیند. یک وابستگی تمام عیار همراه با احساس وظیفه… بعد، این آلودگی چسبناک، اندیشه و آرزوها و شادمانگی اش را نابود می کند و باعث می شود هویت مستقلش را به کلی فراموش کند… او دوستی را برای حفظ بقای خودش ادامه می دهد درحالیکه خوب می داند جایی درون روحش از این ارتباط منزجر است. در نهایت این انزجار او را تمام می کند. چقدر خوب است که هر کس مختصاتِ خودش را بشناسد.
خدایا به من بچشان که درست داشتن از عشق برتر است .
دوست مقدسترین واژه طریق معرفت بشمار میرود و با دوست بودن امنترین محفل.
امیدواری بتوانی خود برای خودت بالا ترین و صادقترین دوست باش.
مطلب بینظیر ی بود. امید دارم که
در آینده هم از این مطالب عالی بهره ببریم.