سرباز سحرخیز
وقتی مدرسه میرفتم از اینکه دوستانم خانۀ ما را به پادگان تشبیه میکردند دلم میگرفت.
خودمان را سربازهای صفری تصور میکردم که ساعت یازده با خاموشی پادگان به سمت تختهایشان روانه میشدند و شش صبح با صدای آژیر پوتین به پا حاضر و آماده. حتما پدرم هم یک امیرِ نظامی بداخلاق و سختگیر بود.
غافل از اینکه ما به طور اتوماتیک صبح زود بیدار میشدیم و نه شدّتی در کار بود و نه حدّتی.
اما حالا که فکر میکنم میبینم همین بیدار شدنهای اولِ صبح چقدر برای من مفید و تاثیرگذار بوده است.
سحرخیزی مرا پر انرژیتر میکند. وقتی صبح زود بیدار میشوم برای هر کاری ایدههای بهتر و خلاقانهتری به ذهنم میرسد.
کارایی بیشتری دارم. تقریباً تا بعد از ظهر تمام کارهای اصلیام را انجام میدهم و بعد از آن میتوانم هر چه میخواهم کتاب بخوانم و بنویسم.
بیدار شدن ابتدای روز هیجان و شوق و شور مرا بیشتر میکند مخصوصاً وقتی تکاپو و شلوغی شهر را میبینم.
سحرها ذهنم متمرکزتر است. به خاطر سکوت و مطلوب بودن هوا اشتیاق بیشتری هم برای انجام کارهایم دارم.
وقتی صبحها زود بیدار میشوم بهتر و بیشتر میتوانم زمانم را مدیریت کنم و نظم و بهرهوری بیشتری دارم.
از سحرخیزی مزایای زیادی شنیدهاید سعی کردم از تجربیات شخصی خودم بنویسم تا ملموستر باشد.
برای اینکه بدانیم چطور سحر خیز شویم اینجا نوشتهام.
پدربزرگم خیلی سخت گیر بود وقتی بچه بودیم صبح ها ما رو بیدار می کرد. وقتی هم بیدار می کرد مادربزرگم همیشه بهش می گفت بزار بخوابن این ها هنوز بچه ان :). این دیالوگ همیشگی بود.
الان صبح ها اتوماتیک بیدارم ساعت هم لازم ندارم:) خوابم ببره عذاب وجدان می گیرم انگار که اون روز دیگه از دست رفته
چه عالی
البته سحرخیزی زمانی دلچسبه که با میل و اشتیاق باشه
شما هم حتما اثرات مثبت سحرخیزی رو تجربه کردید.