شما هم دوست دارید نوشته‌هایتان نقد شود؟

اولین نوشتۀ مثلاً جدی و رسمی خودم را جلوی چشمم گذاشته بودم و دنبال کسی می‌گشتم تا آن را بخواند و نقد کند.

شماره‌های گوشی را بالا و پایین می‌کردم، صفحۀ اینستاگرام را زیرورو و گوگل را خسته.

تصمیم گرفتم دو سه بندی را که به‌زحمت و بعد از کلی کلنجار رفتن با خودم بالاخره به رشتۀ تحریر درآمده بود در معرض دید و نقد جدی قرار دهم. چند نویسنده و شاعر مطرح می‌شناختم که از قبل در فضای آنلاین با آن‌ها ارتباط خیلی کمی برقرار کرده بودم.

شروع کردم.

متن را فرستادم و از آن‌ها خواستم نظر خود را بگویند.

نفر اول: خوب بود.

دومی: به به.

سوم: استعداد داری.

و…

خیلی جا خوردم. توقع داشتم تمام نوشته را شخم بزنند و از دل آن خروار خروار ایراد و اشکال درآورند تا من بتوانم با خیال راحت پله‌های ترقی را دو تا یکی طی کنم.

یکی دو روز با همان چیزی که نوشته بودم سرگرم بودم تا اینکه یک ایدۀ جدید به ذهنم رسید. شروع کردم به نوشتن بعدی. این روند همین‌طور ادامه داشت تا اینکه حجم نوشته‌هایم زیاد شد. دیگر به دنبال نقد بودن از سرم افتاد. نمی‌گویم دلم نمی‌خواست کسی راجع به نوشته‌هایم نظر بدهد اما اجازه ندادم این درگیری مانع نوشتن من شود که مانع هم بود از اول.

بعد از گذشت یکی دو ماه و بیشتر و بیشتر نوشتن دوباره برگشتم و نوشته‌های جدیدم را برای همان دوستان شاعر و نویسنده فرستادم و این بار اتفاقی که می‌خواستم افتاد.

زیر و بالا کردند متن را و هر چه کم و کاستی داشت را گفتند و این بار چه شوقی در دلم ایجاد شد.

آن روز فهمیدم چه اشتباه مضحکی بود که یک کاغذِ پر از کلمه در دست، برای نقد شدن چشم‌به‌راه کسی بودم. حالا هرچقدر هم که قبل از آن دل نوشته داشتم.

وقتی در نوشتن استمرار ورزیدم و  جدی‌تر شدم حتی خودم هم می‌توانستم تغییرات را ببینم.

دانستم که نوشتن یک روند است. به زمان نیاز دارد. باید رونق داشته باشد. دستش را باید گرفت و پابه‌پا برد. به آن اجازۀ جان گرفتن داد. بعد می‌توان گفت حالا وقت نقد و بازخورد است.

با طی این مراحل این روزها به دوستانی که به من لطف دارند و می‌خواهند که راجع به نوشته‌های آن‌ها نظر بدهم همین را می‌گویم. یک روز و یک هفته نوشتن برای بازخورد گرفتن واقعاً کافی نیست. پا پس کشیدن و بی‌رمق شدن به خاطر نگرفتن بازخورد هم راه درستی نیست.

اگر عشق داریم به کاری، نوشتن یا هر چیزی که تازه شروع کرده‌ایم تنها عاملی که به موفقیت آن کمک می‌کند استمرار است و بس.

زیاد می‌نوشتم؛ اما پراکنده. این نوع نوشتن را نمی‌شد نقد کرد و به آن امیدوار بود. اگر در این خیال واهی می‌ماندم شاید اصلاً همان‌جا هر چه بود را رها می‌کردم.

پس نه‌تنها زیاد نوشتن که استمرار و پیگیر بودن هم برای رسیدن به موفقیت از واجبات است. البته لازمۀ همین واجبات هم عشق است. عشق به نوشتن.

 

کانال تلگرام چگونه شاعر شویم؟

 

۸ نظر

نظر خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *