سعدی به روزگاران مهری نشسته بر دل

 

هانیۀ عزیزم

به تو گفتم شعر بخوان چرا که شعر ما را عمیق و لطیف می‌کند و احساساتمان را پرورش می‌دهد.

شعر بخوان حتی حفظ کن. این کار حافظۀ ما را تقویت می‌کند و اعتماد به نفس ما را افزایش می‌دهد.

شعر خواندن باعث لطافت اندیشه و تفکر و بالا رفتن دقت می‌شود. دامنه واژگان وسعت می‌یابد.

با خواندن شعر تمثیل‌ها و استعاره‌های شگفت‌انگیزی می‌بینیم که می‌توانیم در زندگی روزمرۀ خود به کار ببریم.

پیشنهاد من این است:

از سعدی شروع کن.

در سعدیه قدم بزن و در فضای آن جا قرار بگیر. با خواندن گلستان در پندها و نصایح آموزنده‌اش غرق شو. دنیایی است که مرز و انتها ندارد.

ببین:

«ندهد هوشمند روشن رای

به فرومایه کارهای خطیر

بوریا باف اگر چه بافنده است

نبرندش به کارگاه حریر»

یا

«به روزگارِ سلامت،شکستگان دریاب

که جبر خاطر مسکین، بلا بگرداند

چو سائل به زاری طلب کند از تو چیزی

بده و گرنه ستمگر به زور بستاند»

همین چهار بیت از گلستان می‌تواند ما را به فکر فرو ببرد و راه نشان دهد.

 

غزل بخوان. عاشقانه‌های سعدی را فراموش نکن.

هر روز بیت‌های لطیفش را با خودت زمزمه کن.

«پیام دادم و گفتم بیا خوشم میدار

پیام دادی و گفتی که من خوشم بی تو»

غم را می‌بینی؟

«گر مرا هیچ نباشد نه به دنیا نه به عقبی

چون تو دارم همه دارم دگرم هیچ نباید»

عشق را می بینی؟

هانیه جان. شعر به ما جان می‌دهد. شعر خواندن را فراموش نکن.

 

دوازده سالگی

۲ نظر

نظر خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *