جمله‌برداری

نوشت: « تو بیش از توان جسمی‌ت فعالیت می‌کنی»

-« کسی که کتاب نمی‌خونه چطور می‌تونه یه اثر فاخر رو از غیر فاخر تشخیص بده؟»

-« کاش شام رو پیش ما می‌موندی»

-« دلم می‌خواست بعد مرگ مادرم با من همدل‌تر بودی»

-«چقدر رنگ توی زندگی تو جریان داره»

-«برای تمام متن‌هات طرح می‌زنم.»

-«توی خواب گریه می‌کنم هر شب»

-و…

مدتی است وقتی توی فضای مجازی با دوستانم یا اعضای خانواده چت می‌کنم یا توی گروه‌هایی که عضو هستم و بحثی شکل می‌گیرد که من هم در آن مشارکت داشته‌ام، از صحبت‌های دیگران جمله ذخیره می‌کنم. این جمله‌ها شاید هیچ چیز خاصی نداشته باشند اما گفته‌هایی هستند که همان لحظه مرا شوکه کرده‌اند، یا احساساتی، یا دلم را به درد آورده‌اند، نکته‌ای را به من یاد داده‌اند، با خواندنشان ایده‌ای به ذهنم خطور کرده، هیجان‌زده شده‌ام و…

بعضی وقت‌ها زیر هر جمله احساسی که به من دست داده، یا تداعی‌ها یا برداشت خودم، یا تحلیل موضوع را خیلی کوتاه می‌نویسم.

همه را با تاریخ و نام نویسنده در یک فایل نگه می‌دارم، فقط یک جمله، و گاهی بر می‌گردم و آن‌ها را مرور می‌کنم.

خواندن بعضی‌شان همان حس روز اول را برایم تداعی می‌کند، بعضی دلم را گرم می‌کنند و بعضی هم تشر می‌زنند که جایی اشتباهی انجام داده‌ام و باید برای رفع آن تلاش کنم.

روز اول که این کار را شروع کردم هیچ هدف خاصی نداشتم. وقتی دیدم یکی از دوستانم جمله‌ای گفت که مرا به شدت تحت تأثیر قرار داد خواستم آن را در همان روز و ساعت ثبت کنم و این ماجرا ادامه پیدا کرد و حالا صفحه‌هایی دارم از صدای آدم‌های اطرافم.

بعد از آن به نوشته‌های خودم در فضای مجازی و تأثیری که ممکن است روی مخاطب بگذارد، هم دقیق‌تر شده‌ام.

شاید هم دلیل آن پس‌زمینۀ ذهنی من بود مبنی بر این که چت کردن یا پیامک چقدر می‌تواند سوءتفاهم ایجاد کند طوری که برای رفع آن‌ها باید مدت‌ها زمان بگذاریم.

حالا با بریدن این جمله‌ها از لابه‌لای حرف‌هایی که می‌زنیم بیشتر فکر می‌کنم، هم به آدم‌ها و هم به گفته‌ها و شنیده‌ها.

۲ نظر

نظر خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *